ابعادشخصیتی رهبرانقلاب درکتاب « جلوه آفتاب »
امام خامنه ای از دیدگاه دوستان و دشمنان
رهبر معظم انقلاب، با داشتن ابعاد برجسته علمی، اخلاقی، فرهنگی و سیاسی به شخصیت ممتازی مبدل شدهاند که این ویژگیهای برجسته در وجوه مختلف میتواند الگویی شایسته برای اقشار مختلف به ویژه جوانان و دانشجویان باشد.
بالاگریوه:رهبر معظم انقلاب، با داشتن ابعاد برجسته علمی، اخلاقی، فرهنگی و سیاسی به شخصیت ممتازی مبدل شدهاند که این ویژگیهای برجسته در وجوه مختلف میتواند الگویی شایسته برای اقشار مختلف به ویژه جوانان و دانشجویان باشد.
حضرت امام خمینی(ره) در یکی از بیانات خویش، ایشان را به مثابه خورشیدی میشمارند که همواره روشنی میدهد. این خورشید روشنی بخش، دارای انوار درخشانی است که با شواهدی که در این کتاب بدان اشاره خواهد شد، دوست و دشمن نیز به آن اذعان کردهاند.
بررسی ابعاد شخصیتی ایشان میتواند به روشهای مختلفی صورت گیرد که یکی از بهترین و تأثیرگذارترین شیوهها، بیان ابعاد شخصیتی ایشان از زبان افراد و شخصیتهای موافق و مخالف میباشد.
کتاب حاضر، ویژگیهای ممتاز مقام معظم رهبری را که توسط مراجع، علما، شخصیتهای مذهبی، علمی، سیاسی و فرهنگی داخلی و خارجی و در دورههای مختلف زندگی با برکت ایشان مطرح شده است، بیان نموده که برشمردن این ویژگیها از زبان شخصیتهای مختلف داخلی و خارجی که برخی از آنها از مخالفین انقلاب و رهبری هستند، بسیار جالب است».
این کتاب در دو بخش امام خامنهای از دیدگاه شخصیتهای داخلی و امام خامنهای از دیدگاه شخصیتهای خارجی تنظیم شده است که بخش اول شامل شش فصل با عناوینی همچون «دیدگاه مراجع دینی و شخصیتهای مذهبی»، «دیدگاه شخصیتهای سیاسی»، «دیدگاه شخصیتهای علمی»، «دیدگاه شخصیتهای فرهنگی و هنری»، «دیدگاه سرداران سرافراز و رزمندگان اسلام» و «دیدگاه برخی نزدیکان و آشنایان» میشود.
بخش دوم این کتاب نیز که دیدگاه شخصیتهای خارجی را مورد بررسی قرار داده، دربردارنده چهار فصل «دیدگاه شخصیتهای مذهبی و فرهنگی»، «دیدگاه شخصیتهای سیاسی»، «دیدگاه شخصیتهای علمی» و «خارجنشینان» است.
حجتالاسلام علی احمدیخواه کوهنانی، نویسنده کتاب«جلوه آفتاب» در گفت و گوی تفصیلی با خبرنگار خبرگزاری رسا در ابتدا به انگیزه تألیف این کتاب پرداخت و در ادامه درباره چارچوب جدید ارائه شده در این کتاب نکاتی را بیان کرد و سپس با اشاره به تفاوت این کتاب با سایر کتب تألیف شده در این حوزه، درباره میزان آشنایی جوانان و خصوصاً دانشجویان با شخصیت رهبر معظم انقلاب سخن گفت؛ در ادامه، مشروح گفتوگوی ما با این نویسنده حوزوی را از نظر میگذرانید.
رسا ـ اساساً تألیف این کتاب با چه انگیزهای صورت گرفته است؟
این کتاب با توجه به وضعیت زمین و زمان نوشته شد و بعد موضوع و سبک نگارش آن با عنایت به مسائل و مشکلات روز برگزیده شد. روزی با خود فکری کردم که چرا مردم مسلمان باید چونان رفتار وحشیانهای با اهل بیت(ع) و جگرگوشههای نبی خدا(ص) بکنند؟ با خودم گفتم من کجای کار هستم و برای ولایت چه کردم؟ باز مانده عاشورا، امام زمان(عج) و نایب ایشان رهبر معظم انقلاب است و من چه خدمتی کردم؟ همان جا تصمیم گرفتم که درباره جانشین امام معصوم(ع) که طبق نظر شیعه ولی فقیه است، کاری کنم و عزم نگارش همین کتاب گرفته شد و شبانه روز کار را انجام دادم؛ کار به گونهای حجیم بود که یکی از بزرگان دید و فرمود: این کار را برای کدام مؤسسه انجام دادهای، گفتم برای مؤسسه دل.
عنوان کتاب این نبوده و بنده از این جهت گله دارم که ای کاش با هماهنگی، عنوان را انتخاب میکردند؛ عنوان کتاب این بود: «امام خامنهای از دیدگاه دشمن و دوست»؛ در عین حال، بدون فصل و مرز بندی دوست و دشمن؛ این عنوان از جمله امام خمینی(ره) گرفته است؛ اما آن عنوان اولا گویای همه زوایای شخصیت ایشان و حامل همۀ محتوای نیست؛ مگر بخش عرفانی و هدایتگری؛ ثانیا آن عنوان، قدرت و تحمل حمل مقصد و مقصود مؤلف را ندارد؛ آن عنوان باید به «جلوه آفتاب»(آیتالله سیدعلی خامنهای از دیدگاه دیگران) اصلاح شود و انتظار است که برای چاپ دوم، این عنوان اصلاح شود.
رسا ـ این کتاب در پاسخ به چه پرسش یا پرسشهایی تدوین شده است؟
در پاسخ به پرسشهایی درباره دیدگاه دشمن و دوست درمورد جنبههای مختلف شخصیت و زندگی شخص آیتالله خامنهای، زمان اجتهاد ایشان(قبل از انقلاب)، مقام علمی و فقهی رهبر معظم انقلاب، تألیفات، تخصصها، سبک زندگی، گستره مطالعات، مبارزات و سبک سلوک ایشان با مردم حتی مخالفان و معاندان، مدیریت ایشان؛ به خصوص مدیریت بحران، منزلت مردم در نظر ایشان؛ حتی متهمان و مجرمان، دغدغه ایشان درباره بیتالمال و مسائل مختلف کشور و مسائل و مطالب زیادی که در چهارصد صفحه آمده و وسعت بیان آنها در این جا ممکن نیست.
حتی نظر و دیدگاه افرادی مثل شریعتی، بنی صدر، هوشنگ اسدی(ضد انقلاب فراری)، مهاجرانی، موسوی خوئینی، خانواده میرحسین، عبدالله نوری و غیره در این کتاب، جواب سوالهای زیادی را میتوان گرفت؛ وقتی این کتاب خوانده شود، جواب بسیاری از تهمتها و شایعات به خودی خود داده میشود و آن وقت میبینید از نعمت رهبری حکیم و مقتدر و مجتهد که از متوکلان است و مجاهدانی بر قائدان اجر عظیم دارد؛ از مبارزان و مجتهدان پیش از انقلاب؛ مجتهدی که در عین حال بیان تفصیلی و مستقل درباره حیات فقهی ـ علمی و سبک زندگی ایشان با عنوان «افتخار مرجعیت؛ مقام علمی و منش عملی حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای» نوشتهایم که به فضل حق به زودی منتشر خواهد شد.
رسا ـ چارچوب جدیدی که فکر میکنید در این کتاب ارائه شده است، چیست؟
این کتاب، از نظر هیچ کسی غافل ننشسته است؛ یعنی از چارچوب رسمی و حب و بغض فراتر رفته و حتی با جرأت نظر اشخاص مورد سؤال جوانان و مردم را بیان کرده است. کسانی که ظاهرا در مراحل ویرایش برخی از آنان حذف شدند؛ این کتاب، با توجه و عنایت به سوال مردم نوشته شده است؛ چرا که بنده در حلقههای معرفت، توفیق شده بود و به سؤال سائلان پاسخ میدادیم. شخصیت محور و مسائل ریزی در متن این کتاب آمده است.
این کتاب را از حفظ ننوشتهایم، بلکه در جواب مسأله مردم از دانشجوی ارشد دانشگاه شیراز تا ارشد و استاد دانشگاه تهران، تا معلم و استاد و طلبه قم و بندر عباس؛ کشاورز قزوین و غیره که در حرم مطهر حضرت معصومه(س) خدمتشان میرسیدیم، نگاشتهایم.
رسا ـ تفاوت این کتاب با سایر کتبی که در این حوزه تألیف شده است، چیست؟
شاید بتوان گفت جامعیت نسبتی، مستند بودن و نکاتی دیگر (که چون بوی تعریف و تمجید از شخص مؤلف میدهند و ذکر نمیشوند)، تفاوت عمده این کتاب است؛ آن هم جامعیتی که در تمام زمینهها و همه زمانها و از قول هر شخصیتی که فکر کنید، در مدح و وصف رهبری، به نحوی که برخی از افراد را شما به سختی میتوانید باور کنید که چنین سخنانی درباره رهبر معظم انقلاب زده باشند.
نکته برجسته که نباید بنده بگویم و خیلی هم اکراه دارم، این است که یک زحمتکش و کسی این را نوشته که از دوره دبستان تا الآن که غبار پیری بر صورتش نشسته، در حال مشق نوشتن و تکلیف نگاری بوده؛ به طوری که برخی از دانشمندان عوام، چون بنده معتقدم و به دوستان هم گفتهام: دانشمندان و علما نیز، عوام و عامی دارند؛ اما محقق و مجتهد است که همیشه مثل چشمۀ جوشان در فوران و جوشش است. یک استاد که به نظرم واقعا عوام هم نبود و تألیفات بسیاری دارد، وقتی که شنید این کتاب را نوشته ام، گفت: شما خودتان را وارد مقولات سیاسی نکن که به مقام علمی تان ضرر می زند! خاطرم از تذکر ایشان حزین شد؛ چون این از تکالیف و وظایف است.
رسا ـ نوآوری عمده کتاب حاضر در چه مباحثی است؟
اولا مکرر عرض شد که: در این کتاب، سخن از شخصیتهایی شده که مردم فکر میکنند ضد ولایت؛ به خصوص بر ضد شخص مقام معظم رهبری؛ آن هم با تصویر در بخش آلبوم آخر کتاب. وقتی که پیش از چاپ، بنده با برخی از افراد تحصیل کرده و حتی نظامی این مطالب را میگفتم، باورشان نمیشد که فلان مرجع تقلید، چنان به آیتالله خامنهای ارادت دارد که او را در آغوش باز گرفته و همدیگر را در بغل گرفتند! گفته شد که این کتاب یا از قول علمای مورد اعتماد است و مراجع تقلید یا از قول شاهدان مقصود و یا از قول معاندان و از باب اعتراف عقلا که جای انکار ندارند؛
ثانیا دیدگاه دیگران، به این وسعت کار تازهای است؛ یعنی در حدود «دویست نفر» از انواع شخصیتهای جهانی؛ آن هم در همه زمینها و زمانها؛
ثالثا، در آغوش کشیده شدن و احترام به رهبر معظم انقلاب به وسیله مراجع عظام تقلید در سفر اخیر قم و به تصویر کشاندن آن، بیان سخن افرادی که آن قدر دشمن بودند که بعضی از دوستان در نوشتن نام آنان کراهت داشتند. شما خواننده خردمند را به متن کتاب ارجاع میدهم و نام شخص خاصی را نمیبریم؛ اما شما هر کسی که فکر میکنید، در وصف مقام معظم رهبری، لب به اعتراف گشوده اند؛ حتی خانواده فراریها، براندازها، ضد انقلابها و غیره؛ الا دو نفر از اول که یکی در مقابل بیان همسرش و دیگر همکاران قهارش، سکوت کرده و در واقع با سکوتش حرف آنان را تأیید کرده؛ و الا این آدم که همه او را میشناسیم، اگر کوچکترین عیبی سراغ داشت، در جریان شهرآشوبی که به پا کرد، آن عیوب را هم فاش میکرد که نبود و نکرد.
رسا ـ با توجه به عنوان کتاب، سعی شده است چه مباحثی و با چه رویکردی تحت پوشش قرار گیرد؟
عرض کردم این کتاب شخصیت محور است و در جواب سؤال مردم؛ به خصوص دانشجویان نوشته شده که میپرسیدند: موضع فلان مرجع تقلید در برابر آیتالله خامنهای چیست؟ این کتاب، جوابگوی این جوانان است.
رسا ـ فکر میکنید میزان آشنایی جوانان و خصوصاً دانشجویان با شخصیت مقام معظم رهبری چقدر است و این کتاب پاسخگوی چه دغدغههایی از دانشجویان و دانشگاهیان خواهد بود؟
علت این که نشر معارف را زحمت دادیم، پاسخ همین سؤال است. ابتدا عرض کنم که چند انتشارات در قم خواستار نشر این کتاب بودند؛ اما بنده با آنان همکاری نکردم و آن را به دانشگاه نشر معارف دادم؛ چون مخاطبم دانشجویان بودند. هر چند کارگر و کاسب نیز محتاج این کتاب است. یکی از نهادهای رسمی میخواست که چند سال پیش کتاب را شبانه با تیراژ بسیار بالا، اما اجازه ندادیم چون باید با مُهر و مِهر ولایت همراه میشد.
نکتهای دیگر که خیلی باید به آن توجه کرد، نحوه پاسخ به جوانان و دانشجویان و در کل شیوۀ پاسخ به هر پرسشگر است؛ بنده بارها به سؤالکنندهها گفتهام: «پوست کنده سؤال کنید تا پخته جواب بدهم»؛ در مقام سوال هم هیچ محدودیت و خط قرمزی برای سائل و دانشجو قائل نشدهام؛ به این لحاظ، به یاد ندارم که کسی سوال کرده باشد و ناراضی رفته باشد؛ الا یک پیرمرد حدود هفتاد ساله، که خودم متوجه شدم این برای اذیب آمده نه فهمیدن. چون به یاد دارم که با عجله یک دانشجوی ارشد مدیریت را از پیش من فراری داد تا خودش سؤال بکند. بعد هم مسؤولان گفتند این شخص برای بر هم زدن جلسات میآید. غرض این که به یقین و حتم معتقدم که هر چند دانشجو جوان است و داغی خاص خود را دارد؛ اما به خدا، طبیعتی طیّب و پاک دارد. حرف حق را بشنود، قبول میکند. فضل و کمال و جمال را ببیند، عاشق آن میگردد.
نقل نکات ناب و مختلف از زوایای گوناگون؛ آن هم از قول شخصیتها و مراجع رشتههای مختلف برای دانشجویان اطمینان آور خواهد بود؛ با این وصف به رهبرشان به طور تحقیقی و دور از جو سیاسی و نفاق آشنا میشوند.
رسا ـ در جستجویی که خودتان در خاطرات شخصیتهای مختلف درباره ابعاد وجودی رهبر معظم انقلاب داشتهاید، چه نکتهای شما را تحتتأثیر قرار داده و توجه شما را جلب کرده است؟
نکته که بسیار است و واقعاً ذکر آنان، کتابی دیگر به همین قطع و قطر میطلبد؛ اما به چند عنوان کلی اکتفا میکنیم و خوانندگان خردمند را به اصل کتاب ارجاع میدهیم:
یکی بحث اجتهاد ایشان آن هم در قبل از انقلاب. برای بنده جالب بود؛ البته نه از این جهت که مثل برخی بچههای دبستانی فکر کنیم مگر میشود کسی این همه تخصص و این همه مبارزه و مسؤولیت؛ با این وصف، باز هم به اجتهاد برسد؟! نه این که کاملا بچگانه است؛ اما از این جهت جالب و تعجب برانگیز بود که مرجع تقلیدی مثل مرحوم حضرت آیتالله میلانی(متوفای قبل از انقلاب) با آن همه دقت و متانت و جدیت، همیشه به مقام معظم رهبری با لقب مجتهد خطاب سخن میگفته و میفرموده: «علی آقا مجتهد». جالبتر این که مرحوم آیتالله شهید صدوقی هم خطاب به مقام معظم رهبری در آن ایام نامه مینویسد و روی پاکت چنین مرقوم میفرمایند: «محضر مبارک حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای...»؛ سخن در این باره بسیار است به متن کتاب ارجاع میدهیم.
نکته دیگر، حرمت مردم نزد ایشان بود؛ به طوری که وقتی کسی به ایشان نامه مینویسند، اصرار دارند که حتما جواب نامه را بدهید؛ ولو این که با یک عذرخواهی باشد و بگویید که کاری از ما ساخته نیست تا طرف جوابی گرفته باشد؛ چون این جا آخرین امید مردم است.
البته بنده خبرهایی شنیدهام که امیدوارم دروغ باشد؛ اما چون مسأله مهم است خواهش میکنم و بلکه التماس میکنم و دست شما را میبوسم که این جمله را که میگویم حذف نکنید شاید به گوش حضرت آقا برسد. برای بنده مهم است چون قرار بود موضوع «آسیبشناسی روحانیت از قاجار تا انقلاب» را بررسی کنم؛ همین جا بگویم از قدیم آسیب بزرگ، همان اطرافیان بودهاند؛ کار به جایی رسیده بود که پسر یا نوه آخوند خراسانی، جاسوس رضاخان میشود و مرحوم بروجردی و نایینی و برخی دیگر را لو میدهد. به هرحال شنیدهام که تازگی برخی از رسیدن نامههای گلایهآمیز بعضی از طلاب به رهبر عزیزشان مانع میشوند.
گفتیم حرمت مردم در نظر حضرت آقا، بسیار عزیز است؛ به طوری که به دست اندرکاران فرموده بودند: «حق ندارید پیش از اثبات اتهام، آبروی متهم را ببرید و منتشر کنید و بالاتر از آن حتی بعد از اثبات جرم هم نباید آبروی مجرم و زندانی برود؛ چون خانواده دارد. میان در و همسایه، زن و بچه دارد. بچهاش میخواهد به مدرسه و دانشگاه برود». این امور است که آدم را عاشق ایشان میکند؛ البته ما میدانیم و میبینیم که متأسفانه از دستورات ایشان، 90 درصد زیر پا گذاشته میشود؛ اما آنچه که مهم است اصل وجود نازنین ایشان است که چنین پاک و زلال است؛ اما دیگران چه میکنند و با فرمان ایشان چه عملی مینمایند، روزی بازخواست خواهند شد؛ تاریخ این چنین خیانتهایی را به خاطر دارد؛ مگر ندیدهایم که چه قدر از سفارشهای نبی خاتم(ص) را نادیده گرفتند؟ که میدانیم و میدانید.
نکته دیگر که هر شاهد و غایب و شنونده و گویندهای را تحث تأثیر زیبای خود قرار میدهد، مراعات اموال مردم و بیتالمال است؛ به عبارتی حفظ بیتالمال و حیف و میل نکردن آن و جلوگیری از آن در حد توان و امکان.
نکته دیگر تخصصهای گوناگون یا اطلاعات وسیع تخصصی حضرت ایشان است؛ به طوری که خیلی از متخصصان از اعجاب و حیرت، انگشت به دهان در حضور ایشان، سر تسلیم فرود آوردهاند؛ نکته دیگر، توکل بالا و اعتماد ایشان به خداست؛ نکته بعدی، اعتماد ایشان به مردم است؛ نکته دیگر، پاک دستی و دل پاکی ایشان است؛ نکته دیگر، شجاعت و شهامت ایشان است؛ نکته نهایی، معنویت ایشان عجیب اندر عجیب است؛ به گونهای که عارف بزرگی مثل دولابی دستش را میبوسد. بزرگانی دیگر از علما چنین بوسیدند یا خواستند حتی پایش را ببوسند که نگذاشت. یا کسی مثل رئیس جمهور روسیه که هیچ اعتقاد الهی ندارد، با دیدن ایشان یادش میرود کفش بپوشد و میگوید این مسیح زمان است؛ چه این که یکی از مراجع تقلید هم مطالبی شبیه و بالاتر از این گفته که در متن آمده است؛ نکتهها بسیارند، اجازه بدهید خوانندگان به متن کتاب رجوع کنند.
رسا ـ به نظر شما مطالبی که گاه توسط رسانهها و شخصیتهای معاند نسبت به ایشان مطرح میشود، با چه انگیزهای طرح میشود؟ فکر میکنید بهدلیل عدم آشنایی با شخصیت ایشان است یا دلایل دیگری دارد؟
ظاهرا منظورتان از مطالبی که بیان میکنند، تهمت باشد؛ مثل همان که امثل مخملباف با حمایت انگلیس یا صهیونیست ها منتشر کرده بود که: رهبر ایران، نمایشگاه عصا دارد، کلکسیون انگشتر دارد! یک هزار و سیصد رأس اسب سواری دارد. یک استبطل چند هزار متری در مشهد برای اسبهایش دارد! صبحانه گوشت کبک، سحر قرقاول، ظهر تیهو، شب شکار و...، در سفر اخیرش به قم با اسب رفته بود و اسبان را با هلیکوپتر برده بود! این حرفها مشخص است. بنده خودم دو سفر ایشان در قم بوده ام. همه مردم قم و مسافران نیز دیده اند و فیلم و تصاویر آن هم هست. با این وصف، نیازی به رد این مزخرفات نیست. این مطالب خریدار ندارند.
البته وقتی ما کتاب هایی با این محتوا و عناوین مؤلف (نه عناوین ذوقی دیگران) به بازار معرفت نفرستیم و جوانان و مردممان را از نظر اطلاعاتی و فکری پشتیبانی نکنیم، معلوم است که وسوسه شیاطین در برخی از خوش باوران و ساده دلان شان تأثیر میگذارد.
همین طور است؛ یعنی دو دلیل دارد: یکی دشمن بی مروت؛ دیگری هم کم کاری دوستان تنبل یا غیر انقلابی؛ البته خوبان هم در این معامله، تقصیر می کنند. بزرگان باید برخیزند و کمک کنند که الحمدلله بسیاری و شاید بتوان گفت اکثریت برخاسته و کمر خدمت به میان بستهاند؛ اما یکی دو نفری جا مانده اند که حیف است. یکی از آن بزرگان که بنده نامهای نوشتهام و دنبال پیک پاکی هستم تا آن را به او برساند؛ چون خیلی میگویند: « نامه نوشتن چه سود؛ چون نرسد دست دوست».
جمله ای از عرض بنده در آن نامه این است: ای بزرگوار شما در زمانی که به یکی از آقازادگان و سادات، هتک شد؛ یعنی گویا سخنرانی او را قطع کرده بودند، به حق از قول رسول کریم(ص) گفتید که فرمودند: المرء یحفظ فی ولده( در برخی روایات: الرجل یحفظ فی ولده)؛ سؤال این است: وقتی رهبر معظم انقلاب پارسال کسالتی پیدا کرد و خیلی از بزرگان به خدمت ایشان رفتند؛ آیا این رهبر، سید نبود و همان روایت شامل حالش نمیشد؟ آیا «اکرموا اولادی...» برای اکرام وی کافی نبود؟! بگذرم و ذائقهها را تلخ نکنم.
بله آن اتهامها، از نواخوانان جرس جنبان بر میخیزد که سکوت و تنبلی ما هم میتواند فرصت نشر را به آنان بدهد و مردم و دانشجویان فهیم ما نیک میدانند که از دشمن بی مروت و غیر معصوم، غیر از اتهام و تخریب و ترور انتظاری نیست. خداوند خودشان را به خودشان مشغول گرداند.
رسا ـ برای جذابتر شدن ارائه مباحثی که در این کتاب آوردهاید، چه شیوههائی را بهکار بردهاید و یا پیشنهاد میکنید؟
جالب و جاذبشدن، به چند مطلب بستگی دارد؛ مثلا اخلاص و نیت نویسنده چه قدر بوده و هست؟ واقعا مؤثر است؛ همین جا، مناسب سخن شیخ اجل و لسان الغیب است که بوی مشک از نفس خوش بوی بر میخیزد؛ مشک آن است که خود ببوید نه آن که عطار بگوید؛ اما اگر از آن نفس، بوی ریا بیاید، دیگر جاذبه خوشی نخواهد داشت؛ البته این بوی مشک، علاوه بر صفای سینه و نیت نویسنده، باید از متن و محتوای کتاب نیز برخیزید؛ و الا با نیت پاک و بدون علم و تخصص، کاری نمیتوان کرد؛ تزکیه و تعلیم.
بنده در ابتدا، در حال توسل به حضرت سیدالشهدا(ع) عزم بر نگارش این کتاب جزم کردم؛ به این جهت، باید گفت نیت در آغاز راه، بوی اخلاص میداده؛ نمیگویم اخلاص کامل تا دروغ نشود. بوی اخلاص؛ اما در ادامه راه نمیدانم. از نظر خودم، برای جالب و جاذب شدن، «عنوانی که خودم انتخاب کرده بودم»، پیش و بیش از هر مطلب و مسأله دیگری، کافی و وافی بود؛ اما حالا که به هر دلیلی، اصل آن را تغییر دادهاند؛ پیشنهاد جدی و تقضای مکرر و مؤکد و عاجزانه داریم که با توضیحی داخل پرانتز در ذیل آن « جلوه آفتاب»(آیتالله خامنه ای از دیدگاه دیگران) بیاید تا جبران مافات شود.
به طور خلاصه، سه نکته کلی در جذابیت هر کتابی مؤثر است:
1. عنوان( که عنوان این کتاب، عنوان ما نبوده و مطلوب نیست و باید توضیحی به آن اضافه شود)؛
2. شکل شکیل؛ شامل قطع و قطر کتاب، طرح و رنگ روی جلد، صفحه بندی، حتی نوع قلم متن و امثال این مسائل که بخشی از آنها را برای دوستان نشر نوشتهایم؛
3. محتوا؛ که وارد شرح و بیان آن نمیشویم؛ اما شاهد مقصود در این کتاب فعلا دو مورد یعنی محتوا و عنوان از سه مورد جاذبه ساز است. ما معتقدیم که به فضل حق، محتوای کتاب جالب و جاذب است؛ طوری که مقبول طبع اهل دل و نظر خواهد افتاد؛ البته عنوان فعلی جاذبه جالب و کشش شاهد مقصود ما را ندارد تا مخاطب را به محتوا بکشاند. هرچند که منتظران این کتاب، حدود چهار سال است که با همان عنوان پشت قرار داد، آن را میشناسند و منتظر نشر آن بودند؛ در عین حال هر کسی که داخل متن شود، بعید است که به زودی خارج گردد؛ با این وصف، جای فرار از حکومت این مطلب علمی و درست وجود ندارد که در جامعه شناسی ارتباطات بحث میشود. آنجا مطرح می شود که خیلی از عناوین، حامل پیام و محتوای خاص خود برای مخاطبانند.
مخاطبان هم انواع دارند؛ خیلی از مخاطبان، افراد رهگذرند یا سوار اتوبوس و ماشین از کنار باجه کتابفروشی و روزنامهفروشی میگذرند و همان عنوان و تیتر را میخوانند. اگر عنوان جالب و جاذب باشد، به سراغش میروند؛ و الا مگر از قبل آن کتاب و محتوایش را بشناسند تا به سراغش بروند؛ به هر حال برای این کتاب، به این نکات توجه شود، امیدوارم جالب و جذاب گردد:
قرار است که عنوان اصلاح شود. اگر عنوان به همان سبکی که گفته شد، اصلاح شود، جذابیت روی جلد کتاب آمده(حالا یا با همان توضیح «جلوه آفتاب»(آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای از دیدگاه دشمن و دوست) یا حداقل با توضیح «آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای از دیدگاه دیگران)؛ چون هدف شخصیت محوری بوده، به نظر میرسد بخش عمدهای از هدف تأمین شده. بخشی هم با نگارش کتاب «افتخار مرجعیت؛ مقام علمی و منش عملی آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای» که موضوع محور است برآورده میشود؛ چه این که نمایه هم شاید بی تأثیر نباشد.
اما قبل از هر سخن و بعد از صحبت، گفتهام و باز میگویم: عنوان جذاب است. گرم خوانید و گرم رانید، این عنوان اگر هم جالب است، به نظر بنده خیلی جالب نیست و تکراری و کلیشهای است و حاوی محتوا نیست. میترسم اگر دوستان بر این عنوان اصرار کنند، مشکلی پیش بیاید که خدا کند نیاید! چون هیچ چیزی مثل عنوان، همراه همیشگی کتاب نیست که خود جالبترین و جذابترین مروج و مبلغ است.
رسا ـ توصیه شما به خوانندگان این کتاب چیست؟
حقیر، اهل توصیه نیستم؛ چون در خور توصیه نمیباشیم؛ اما مستحق یک خواهشیم؛ چون قریب چهل سال است که حمل اسفار میکنیم، تقاضا و خواهش میکنیم که خوانندگان خردمند به شایعه و سخنهای باد آورده گوش ندهند. اهل تأمل و تعمق باشند. این کتاب را بنگرید و دور از تعصبات سیاسی و جناحی و حزبی مطالعه کنید! ببینید از مسلمان تا غیر مسلمان، از معتقد تا غیر معتقد، دوست تا دشمن، از خویش تا بیگانه، از همدرس تا همسلول و همبند در زندان، از همسایه تا همسنگر، از شاعر تا ادیب، از داخلی تا خارجی، از سیاسی تا نظامی، از عالم و مجتهد و مرجع تقلید تا فراری ضد انقلاب و برانداز نظام، و... همه و همه در دوران مختلف آشنایی؛ از دههها قبل از انقلاب تا الآن همه و همه در وصف ایشان مستند از مشاهدات خودشان گفتهاند و او را معرفی کردهاند. دیگر نیازی به معرفی ما نیست. همان را قبول کنیم که این افراد(که بیش از دویست نفرند) با چشم خویش یا چشم مطمئنی از دوستان خویش دیده و مشاهده کردهاند. کدام مطلب است که اگر دویست نفر مطمئن و فرهیخته که بیش از پنجاه نفر آنان از علمای عادل باشند، خبری را منتشر کنند باور نمیکنیم؟ مگر خبرهایی که ما منتشر میکنیم از چند نفر مطمئن شنیدهایم؟
تقاضای دیگر، این که: ضمن احترام به تمام نزدیکان مقام معظم رهبری؛ به خصوص آقازادگان حضرت ایشان، اما این کتاب به هیچ نحو و هیچ عنوان در دفاع از اشخاص و نهاد و سازمان و دفتر خاصی نوشته نشده و نمیشود؛ بلکه سخن هرچه میگوید تنها و تنها درباره حضرت آیتالله خامنهای است و بس. ما نفیا و اثباتا، با دیگران نه کاری داریم و نه سر و کاری؛ حالا آنان میخواهند زین باشند یا شین، خود دانند. ما، توضیح المسائل یا توجیه المسائل دیگران نیستیم. سخن ما، در این کتاب، درباره شخص ولی است که از چشم کج اندیشان، خدایش در امان دارد!
تقاضای آخر: برای پاسخ تکمیلی و تفصیلی به مقام فقهی و اجتهادی و علمی رهبر معظم انقلاب و سبک زندگی ایشان، به فضل حق منتظر کتاب بعدی با این عنوان باشند که قبلا هم به آن اشارتی شد؛ «افتخار مرجعیت؛ مقام علمی و منش عملی آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای».
رسا ـ و سخن پایانی شما...
در خصوص این کتاب، ضمن تشکر مجدد، خاضعانه چند تقاضا میشود:
* یکی این که عنوان را توضیحی که در ذیل آن داخل پرانتز(آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای از دیدگاه دیگران) لازم است، بگذارند تا زحمت زحمت کشان هدر نرود؛
* در صورت ممکن، نمایه زده شود؛
* هرچند که این کتاب برای خواص و عوام قابل استفاده است؛ حتی دانش آموزان و بچه مدرسهای و دبستانی، بازاری و راننده و کشاورز و معمار و چوپان؛ اما هر کسی به قدر قدرت خود از آن استنباط میکند و راضی از سیر آن بر میخیزد؛ با این وصف، فکر میکنم دو قشر خاص به طور ویژه مخاطب این کتاب بودهاند؛ یکی برادران نظامی و سپاهی و خانواده ایشان که باید تکلیف خود را با ولیشان مشخص کنند؛ یکی هم نسل نو (دانشجویان، دانش آموزان و حتی دبستانیها) که شاید بتوان گفت از امیدهای خاص مقام معظم رهبری هستند و به خاطر همین دو مخاطب خاص است که روی اصلاح عنوان، اصرار داریم؛
* بنابراین به نظر میرسد که بعد از اصلاح عنوان، به صورت مسابقه برای این دو قشر در آید، کتاب به مقصد خود میرسد؛ ان شاءالله تعالی. چون کتاب به شیوهای نوشته شده که هر کسی به قدر قدرت خود از آن بهره میبرد و هیچ کس بدون توشه از آن جدا نمیشود. آن قدر اقوال مختلف و متواتر در وصف رهبر امین به جوانان میگوید که اتهام متهم کنندگان را بی اثر میکند؛
* حرف آخر: دوستانی که بنده را میشناسند میدانند که ما آنچه شرط بلاغ است میگوییم. الآن نیز میگویم که به قول مرحوم آقاسی شاعر سرشار از شور و شعور: «شیر در قفس تنها مانده است»؛ مقام معظم رهبری در میان دولتیان و اطرافیان در تمام دوران، تنها بوده و هست و خواهد بود؛ یعنی مظلوم است. حرفهایی دارم که «مصلحت نیست تا که از پرده برون افتد راز» و الا گفتنیها را میگفتم که چقدر ایشان مظلوماند و ما هم به فکر خویشیم نه در بند خویش. به قول حضرت ایشان: «بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر». الحق که همین طور است. یا دنبال نامیم یا نان نه منویات نائب امام زمان(عج). اگر فعل و قول ما یکی بود و همان طور که شعار دادهایم عمل میکردیم و به دستور دلسوزانه و پندهای پدرانه حضرت ایشان گوش میدادیم، الان از هر جهت جلوتر بودیم و در تمام عرصهها، به قدر وسیع پیشرفت کرده بودیم؛ چون واقعا: کس در جهان ندارد یک «ولی» همچو سید/ زیرا که چون او شاهی کس در جهان ندارد.
اگر مال ما، نام و نان ما، به قدر اشتهای نفسانیمان ارضا نشود، نه تنها ولی شناسان؛ بلکه از خود ولی هم عبور میکنیم؛ هر چند که در شعار، هر نفس که فرو میرود، دم از ولی بزنیم و چون بر میآیم باز سخن از ولی؛ اما این ترفند خیلی قدیمی شده؛ درست مثل این فیلمهای افسانهای کرهایها که وقتی میخواهند کسی را زندان کنند و تمام اختیاراتش را سلب کنند، میگویند: «امپراطور را همراهی کنید».
برخی از حرفها و شعارهای ما، آن گونه است؛ کسی که به پیامبر(ص) و خدا و اوصیایش اعتقاد دارد، باید بداند و میداند که کسی که حرف ولی فقیه را رد کند و با آن بازی نماید؛ کسی که حکم ولی فقیه را اجرا نکند، مانند آن است که حکم اهل بیت(ع) را رد کرده و اجرا نکرده؛ و کسی که چنین کند، مثل آن است که حکم خدای عز و جل را رد کرده است(حدیث معروف به مقبوله عمر بن حنظله).
امیدوارم که ما از ولی شناسان این ولایت باشیم و قدر این آب زلال را بدانیم که شب و روز در کنار آنیم. بارها گفتهایم و بار دگر میگوییم: این کتاب در پی دفاع از فلان مسؤول و امام جمعه و کارگزار رهبر معظم انقلاب و حتی بستگان حضرت ایشان نیست؛ بلکه آن که نوشتهایم و بر آن ثابت قدم ماندهایم «شخص حضرت ایشان» است و بس./822/گ402/س