ارزش مدیران به میز ریاستشان یست
مدیرانی که ارزش شان به میز مدیریت بسته است عمر آبروی شان فانی است
امام صادق(ع) « شرف المکان بالمکین » مدیرانی که ارزش شان به میز مدیریت بسته است، عمر آبرویشان گذرا و فانی است
بالاگريوه-گاه شنیدهها آه ازنهادآدم برمیکشندو فقط یک جمله کافی است که تا مغز استخوان انسان را بسوزاند!
چندشب پیش دریک ضیافت افطارالمؤمنین درمنزل یکی ازدوستان،بنده هم مهمان بودم.البته ایمان کجاو من کجا!چون من خودم میدانم ایمانم آنچنان نیست که مؤمن خطاب شوم وایمان تنها صفتی است که قابل مشاهده نیست.
البته خوشحال شدم ساعتی نامم درکنارنام مؤمنین قرارگرفت و درجوارمؤمنین بیتوته کردم.
درآن شب،دوستي خاطرهای ازیکی ازمدیران استان تعریف میکرد.اوگفت:به یکی ازمدیران تازه منصوب شده بمناسبت انتصابشان تبریک گفتم و احوال یکی ازکارمندان تحت امرش را جویا شدم.
گفتم: فلانی آدم خوبی است.
ایشان ضمن تأییدعرایض بنده گفت:بله آدم سالم،پاکدست وخوبی است اماچون بامدیرقبلی رابطه رفاقت داشته نبایدبماندبایدبرود و افزود:هر مدیری نیروی خودش را نیازدارد!
این را که شنیدم مغزم سوت کشید ! با خود گفتم آدم سالم باید برود؟ ! اگر پاک دست است چرا باید برود ؟ ! مگر در این مملکت چه تعداد آدم خوب داریم که یک خوب به علت دوستی با مدیر قبلی باید برود و یک خوب دیگر به خاطر قبول نداشتن مدیر فعلی برود و یک خوب دیگر به خاطر نقد و خوب دیگری به خاطر اعتراض؟!
مگرمدیرقبلی چه کرده که هرکس با او بوده باید برود ؟ مگر مدیر قبلی مورد تأیید نظام نبوده؟ پس چرا هرکسی با او بوده باید برود ؟ مگر مدیر فعلی کیست که هرکس با او نباشد باید برود ؟
اگر هر مدیر افراد گذشته را چون با مدیر قبلی بودهاند برکنار کند،پس چرا همین مدیر که همگام و مدافع دولت اسبق و سینه چاکشان هم بوده باز هم مدیر است؟ آیا قحطالرجال است؟ آیا معیار سلامت افراد نزدیکی به مدیران است؟ آیا آقای مدیر خود را عین اسلام و عین عدالت و عین حقانیت میداند که هرکس با او نباشد ناحق است و بر مدار عدالت نمیچرخد؟
مگر اداره ارث پدری مدیران است که هر کسی با مدیر نباشد بد و هر کسی بله قربان گوی مدیر باشد خوب است؟ ! این سخن همان سخنی بود که مغز استخوان آدم را میسوزاند. این حرف تعبیر غلط از شعار خودی و غیرخودی است که مدتی است این نظام مقدس را با همه ارزشهایش به چالش کشیده است.
"هرکه بامن نیست، برمن است"شعاری که همه دستآوردهای این نظام مقدس رابه مخاطره میاندازد. جالب است بدانید این مدیر محترم خودش طرفدار آقای روحانی نبوده و از دولت روحانی حمایت نکرده و در صف مقابل ایشان قرار داشته اما چون دولت روحانی دولت رأفت و منطق و دولت اعتدال است با وجود تضاد فکری با ایشان، وي را در مقام مدیریت یکی ازادارت استان گمارده تابه او و دوستانش بفهمانند دوران خودی و غیرخودی به سرآمده !فقط یک خودی وجود دارد و آنهم نظام اسلامی ایران است واین نظام خادم ملت است پس خودیتر از نظام و مردم کس دیگری نیست.
اولین بار تشخیص مرز بین خودی و غیرخودی از جانب رهبر انقلاب هشدار داده شد و ایشان با تحلیل شرایط، یقین حاصل کردند که بعضیها غیر خودیاند و در لباس خودی به نظام ضربه می زنند و احساس خطر کردند که ما بیدار باشیم و فاصلهها را رعایت کنیم نه اینکه این شعار را پتکی کرده و برسر دلسوزان و خادمان راستین نظام بزنیم و مرزبندی غیر اخلاقی و غیرقانونی برای نیروهای وابسته و دلخسته نظام ایجاد کنیم و از قیافه هر کس که خوشمان نیامد غیرخ ودی معرفی کرده و گوشهنشینش کنیم.
به فرمایش رهبر انقلاب مرزبین خودی و غیرخودی نزدیکی به دشمنان است،پس کسانی راکه اصل نظام را قبول دارند و صرفاًچون فلان مدیر را قبول ندارند و با فلان مدیر اختلاف سلیقه و اختلاف روش در امور اجرایی دارند نباید غیر خودی خواند! بیائید تحقیق کنیم و چرتکه بیاندازیم تا به دست آوریم که در این مملکت برای تربیت یک انسان که هم مدیریت بلد است هم خوب است هم دست پاک و هم سالم است چقدر هزینه میشود؟
آیاکسی که سالها برایش هزینه شده تا الفبای مدیریت و صداقت را بیاموزد که البته چنین افرادی کیمیایند، چرا به صرف اینکه با من يا با شما نیست باید برکنار شوند؟ درست است که هر دولتی ازنیروهای خودش استفاده میکند که برنامهاش را قبول داشته باشد اما در این آشفته بازار پر طمطراق که رنگ ریا و تظاهر قویترین رنگ است و خیلیها شعار اعتدال دولت معتدل را موج خوبی برای موج سواری خود ميدانند، رنگ عوض کرده و خود را آچار فرانسه سیاست و الهه مدیریت معرفی میکنند و با دولت سازندگی خود را امیرکبیر تر از امیرکبیر میدانند و یا با دولت اصلاحات اصلاحطلبتر از رفورمیستها میشوند و با دولت مهرورز مهربانتر ازمادر نسبت به فرزند و با دولت اعتدال هم میانهرو تر از دولت معتدل میشوند آیا میتوان به آنها اعتماد کرد و روی دیوارشان یادگاری نوشت؟
صداقت کو ؟ یک رنگی و ثبات قدم کو ؟! به قول امام صادق(ع) «شرف المکان بالمکین»
پس ما باید بدانیم مدیرانی که ارزششان به میزمدیریت بسته است،عمرآبرویشان گذرا و فانیست چون عمرمدیریتشان گذر است و به قول معصومین باید ارزش در وجود انسان باشدنه در میز ریاست! ما برای علی برسر میزنیم که او جاننثار عدالت بود،پس عدالت ما راچه شده؟ خود را شیفته رسولی میدانیم که او یهود بیمار را عیادت میکرد چون آن یهود هم بنده خدابودومیخواست بارأفتش به یهود بفهماند دین اسلام دین مهربانی است!
پس رأفت و مهربانی و گذشت ما کجا رفته؟ چه کسی به مدیران اجازه داده که مدیریت را به معنی حذف دیگران تعبیر کنند ؟ چه کسی به آنها اجازه داده که خود را محور خوبیها و پاکدستیها بدانند و خود را سنگ محک صداقت یا عدالت دیگران بدانند ؟ البته شکی در آن نیست که بعضی ازمدیران پرمدعای ناکارآمدوکارنابلدکه در دولت قبل سنگ مهر ورزی را به سینه زدند و با خرابکاریهایشان وضع مملکت را به اینجا کشیدند باید کنار بروندنه بخاطر این که بامن و ما نیستند،بلکه چون کار بلد نیستند باید کنار بروند و اگر کار بلد بودند وضع مملکت را به اینجا نمیکشاندند!
امابعضی دوستان محترم ومدیران فعلی که باعنایت به اینکه درآغازراه،یاردولت نبودندوبرنامه آقای روحانی راقبول نداشتندواعتقادبه پیروزی دولت تدبیرنداشتندوبعد ازپیروزی آقای روحانی درانتخابات،این افرادیارمیانه راه شدندیابهتربگویم مجاهدان شنبه شدند،بهتر است قدراعتدال رابدانندکه اگراعتدالی درکارنبودوشعار اعتدال،شعارمحوری دولت نبودحتماًدراین دولت جایگاهی نداشتید.
به راستی اگربرنامه اعتدال نبود،شیفتگان مقام وملونهای زمانه وعاشقان ریاست چه میکردند؟خدمت این مدیرمحترم که از قضای روزگارجزءمدعیان ولایتمداری است،بدنیست بگویم اصل ولایت،اصل تعادل،اخلاق،عدالت ومنطق است،نه اصل حذف ونابودی و برکناری!
بدنیست اشارهای به فرمایش رهبرمعظم انقلاب داشته باشم:«مخالفین دوجورند:یک مخالفى است که دنبال حق است،اوهم دنبال جمهورى اسلامى است،اوهم دنبال انقلاب است،اوهم دنبال دین وخداست،منتهاراه رااشتباه کرده؛بااین نبایددشمنى کرد؛این فرق داردباکسى که درجهت غیرنظام اسلامى،باهدف معاندانهى علیه نظام اسلامى حرکت میکند.دلهارابه هم نرم کنید،برخوردهارا نسبت به یکدیگر مهربانانهترکنید.»(اسفند1391 درحرم امام رضا(ع))
اگرسخن رهبرانقلاب رافصلالخطاب بدانیم پس دیگرهیچ جایی برایمان باقی نمیماندکه بیخوددیگران راچون باآقای مدیرقبلی بودهاندویاچون بامدیرفعلی نیستندمخالف دانسته وازخدمت به جامعه محروم کنیم.بیائیدمردم راکه باسختیهای روزگار،عمرسپری کنندبه آینده امیدوارکنیدوسختی جدیدبرایشان نتراشید.
تلاش کنیدراه زندگی مردم راهموارکنید.مگرعمراین نسل چقدرطولانی است که درکارزارنفسگیرزندگی،عمرشان تلف شودو نظارهگر مبارزه بیمعنای دنیوی وحذفهای غیرمنطقی مدیران باشند. انسانیت و اخلاق و دینمداری ومردمداری وخدمت به نظام وچاکری ملت تنها ورق ماندگار دفتر زندگی مدیران است.
اگرخوب بودیدکه نامتان ماندگاراست،درغیراینصورت حتم بدانیدکه هیچ میزومقامی به مدیرانی که تمشیت توده مردم رارهاکندو دربازاربیرنگ وجلای رقابت،روزگارسپری کنندنامشان ماندگارنخواهدشد.سنگ محک اصلی مدیریت،نزدیکی به خداوملک وملت است نه نزدیکی به نفس شیطانی و مقام دنیایی.
امیدوارم تدبیردولت تدبیرمنتج به گزینش راه نجات جامعه ازبحرانهاباشد.درخاتمه به عرض این مدیرمحترم وهمه مدیران رسانده شودکه ملاک اصلی برای شناخت افراد،دل درگرونظام داشتن ودینداری وهمصدانشدن بادشمنان نظام است نه تعریف وتمجید ازمدیران! والسلام./ اميرناصرغلامرضائي-يافته نيوز