
به مناسبت گرامیداشت یاد و خاطرۀ شهدای قیام خونین ۱۷ شهریور ۵۷
آشنائی با برخی شهدای قیام خونین ۱۷ شهریور ۱۳۵۷
در ۱۷ شهریور ماه سال ۱۳۵۷ جمعه خونینی درمیدان ژاله رقم خورد که این واقعه نقطه عطفی جهت مخالفت بیشتر با رژیم پهلوی به شمار میرود.
در ۱۷ شهریور ماه ۵۷ جمعه خونینی درمیدان ژاله رقم خورد که این واقعه نقطه عطفی جهت مخالفت بیشتر با رژیم پهلوی به شمار میرود. ۹۲ تن از شهدای قیام ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ در قطعه ۱۷ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) آرام گرفتند.
به گزارش بالاگریوه به نقل از دفاع پرس ملت ایران با تقارن ۱۳ شهریور ۵۷ با عید سعید فطر، تظاهرات گستردهای علیه رژیم پهلوی برپا کردند. در پی این تظاهرات، راهپیماییهایی در سراسر کشور به راه افتاد.
تظاهرات گسترده مردم در ۱۶ شهریور ماه، دستگاه رژیم پهلوی را به هراس انداخت. در پی این اعتراضات گسترده، محمدرضا شاه در تهران و یازده شهر دیگر کشور حکومت نظامی اعلام کرد.
روز بعد (۱۷ شهریور ماه ۱۳۵۷) جمعه خونینی در میدان ژاله رقم خورد. این واقعه نقطه عطفی جهت مخالفت بیشتر با رژیم پهلوی به شمار میرود.
۹۲ تن از شهدای قیام ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ در قطعه ۱۷ گلزار شهدای بهشت زهرا (س) آرام گرفتند.معرفی چند تن از این شهدای قیام خونین ۱۷ شهریور را در ادامه میخوانید:
شهید بهزاد صداقت
فرزند ابوالقاسم ، متولد ۱۳۴۰ اردبیل، تحصیلات ؛ دوم نظری ، محل شهادت ؛ میدان شهدا
سال ۱۳۴۰ در اردبیل چشم به جهان گشود. دوران کودکی را به سرعت گذراند و تا دوم نظری درس خواند. روز ۱۶ شهریور ۵۷ بعد از نماز مغرب درحالیکه به اتفاق خانواده تلویزیون تماشا میکرد، خطاب به مادرش گفت: «بر همه ما واجب است در راه اسلام جانفشانی کنیم». مادر با او مخالفت کرد تا پسرش دچار خطر نشود. سرانجام پس از شرکت گسترده در تظاهرات، ۱۷ شهریور ماه ۵۷ هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
شهید رضا آسوده
فرزند حسین ، متولد ۱۳۳۸ تهران ، تحصیلات ، اول راهنمائی ، شغل کارمند ، محل شهادت ؛ میدان شهدا
دوران کودکی را با فقر و تنگدستی سپری کرد و با افتخار و سربلندی بر مشکلات آن فائق آمد. سپس درحالیکه کار میکرد به درس پرداخت و تا اول راهنمایی ادامه داد. آنگاه بهطور کامل به دنیای اشتغال پا گذاشت و در تامین مخارج زندگی به کمک پدرش شتافت. او در کلیه فعالیتها شرکت میکرد و با تظاهرات مردمی همراهی میکرد. سرانجام روز ۱۷ شهریور ۵۷ درحالیکه دست پدر و مادرش را بوسیده و حلالیت طلبیده بود به سیل خروشان مبارزان پیوست و در اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.
شهید محمد مهدی قطبی زاده وحدانی
فرزند علی اکبر، متولد ۱۳۳۶ تهران، تحصیلات هشتم دبیرستان ، شغل ؛ کارمند فروشگاه کورش ، محل شهادت ؛ میدان شهدا
دوران کودکی او با رنج و سختی توام بود. تحصیلات خود را تا سال دوم دبیرستان ادامه داد. وی به عنوان کارمند فروشگاه کوروش استخدام شد. با شروع انقلاب اسلامی، فصل جدیدی در زندگی وی گشوده شد، شرکت در راهپیماییها و پخش اعلامیههای حضرت امام (ره) را مانند یک وظیفه حیاتی انجام میداد، چندین مرتبه مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفته بود و تا حد مجروحیت صدمه دیده بود، اما ایمان قوی و اعتماد راسخ او سبب میشد که از عقیدهاش دست بر ندارد. در برابر مشکلات خیلی صبور بود و به نماز و روزهاش بسیار اهمیت میداد به نماز و روزهاش بسیار اهمیت میداد به طوری که تحت هیچ شرایطی آن را ترک نمیکرد. وقتی روزنامهها عکس امام (ره) را چاپ کردند با شوق به خانه آورد و در قابی قرار داد که عکس خودش در آن قرار داشت. شب قبل از شهادت، عکس امام راحل را بوسید و با وی خداحافظی کرد. آن شب ماموران رژیم سطح خیابان را با خاک اره آغشته به بنزین پوشانده و چراغها را خاموش کرده بودند، وقتی به سوی جمعیت تظاهر کننده آتش گشودند. وی را که در پیشاپیش جمعیت در حرکت بود به شهادت رساندند.
شهید علی احمدخان کردبچه
فرزند اسماعیل ، متولد ۱۳۰۸ ، تحصیلات ، سیکل ، شغل ؛ آزاد ؛ محل شهادت ؛ میدان شهدا
وی قسمتی از عمرش را در سالهای سیاه و سخت حکومت جبارانه رضاخان خائن گذراند و ستم عمال وی را با پوست و گوشت خود احساس کرد. علی تحصیلات خود را تا مدرک سیکل گذراند. وی جهت مبارزه با رژیم مدتی عضو جبهه ملی شد، اما وقتی انقلاب آغاز شد، با توجه به حس اسلام خواهی به تایید آن برخاست و در تظاهرات خونین ۱۷ شهریورماه سرپرستی عدهای از بانوان را عهده دار شد. وقتی مزدوران رژیم بر روی مردم آتش گشودند، علی که به دنبال همسر و فرزندانش بود تا آنها را نجات دهد، هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
شهید بهروز ابراهیمی آذرخامنه
فرزندعلی بابا ، تحصیلات لیسانس، شغل ؛ تکنسین برق ،محل شهادت میدان شهدا
دوران کودکی را با برخورداری از مهر پدر و مادر سپری کرد و از روحیهای مذهبی برخودار شد. سپس به تحصیل روی آورد و پس از پایان مدرسه و دبیرستان با موفقیت به دانشگاه راه یافت و در رشته برق پذیرفته شد. وی توانست لیسانس مهندسی خود را اخذ کره و با کسب تجربیات لازم با مردم همراه شود. وی در مجالس مذهبی شرکت و کتابهای اسلامی مطالعه میکرد. سرانجام پس از تلاشهای فراوان و توزیع اعلامیههای امام (ره) و مقابله با برخی مخالفتهای مادرش که اقدام به پاره کردن آنها میکرد، روز ۱۷ شهریور هدف گلوله مزدوران رژیم قرار گرفت و با خلعت زیبای شهادت به ملاقات محبوب رفت.
شهید علی اسدیان
فرزند عبدالحسین، متولد ۱۳۳۴ لواسانات ، شغل ، کارگر تراشکاری ، محل شهادت ، میدان شهدا
دوران کودکیاش را با نشاط و سلامت گذراند و سپس، چون دیگر همسالان خود به محیط دبستان وارد شد و تا ششم ابتدایی به تحصیل پرداخت. آنگاه به کار آزاد روی آورد و تراشکاری را به عنوان یک حرفه برگزید. وی در پاسخ کسانی که وی را به مصلحت اندیشی و احتیاط ورزشی فرا میخواندند، میگفت: «من زندهام و رهبرم در غربت است، آنقدر مبارزه میکنیم تا بتوانیم امام خود را به وطنمان برگردانیم.» ایمان قوی و روحیه مذهبی علی سبب شد که روز ۱۷ شهریور به صف مبارزه از خود گذشته بپیوندد، سرانجام در اثر اصابت ۵ گلوله به شهادت رسید.
شهیده ربابه احمدیان
فرزند سید حسین ، متولد ۱۳۲۵ تهران ، تحصیلات ، ششم ابتدائی ، شغل خانه دار . محل شهادت ، میدان شهدا
پس از دوران کودکی به تحصیل پرداخت و تا ششم ابتدایی ادامه داد. وی اخلاق شایستهای داشت و در تربیت فرزندان و اداره خانه و حرفه خیاطی یک زن موفق به شمار میآمد. تا جایی که برایش امکان داشت در تظاهرات شرکت میکرد. سرانجام در ۱۷ شهریور به هنگام حضور در راهپیمایی هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
شهید بهزاد برزو
فرزند عیسی ، متولد ۱۳۲۶ رشت ، تحصیلات ؛ دیپلم ، شغل ؛ کارمند شرکت دخانیات ، محل شهادت ، میدان شهدا
دوران کودکی را با خوشی و سلامت گذراند و سپس به تحصیل روی آورد تا سوم متوسطه را در شهر رشت طی کرد. آنگاه به تهران مهاجرت کرد و در شرکت دخانیات استخدام شد. در آنجا به کسب علم ادامه داد تا اخذ دیپلم از پای ننشست. وقتی انقلاب اسلامی به رهبری امام (ره) آغاز شد او از جمله یاران وفادار امام بود که صمیمانه به نهضت اسلامی پیوست. اعلامیههای امام را تصدیق میکرد و مقدمات تکثیر آن را فراهم میساخت. در فعالیتهای مختلف مجدانه شرکت میکرد و از ماموران ترسی به خود راه نمیداد. سرانجام روز ۱۷ شهریورماه در میدان شهدا هدف گلوله مزدوران شاه قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد.
شهید اکبر بستانچی
فرزند اصغر، متولد ۱۳۳۶ تهران ؛ تحصیلات ؛ دیپلم ، شغل چاقو ساز ، محل شهادت ؛ میدان شهدا
دوران کودکی را در سایه مهر پدر و مادر و میان خانوادهای مذهبی سپری کرد و با ارزشهای اخلاقی اسلام آشنا شد. وی از پنج سالگی به همراه پدرش نماز میخواند و برای یادگیری قرآن علاقه فراوانی از خود نشان میداد. وقتی نوجوان بود کلاس عربی و قرآن دایر کرد و جوانان و دوستانش را تعلیم میداد. وی این ارزشها (از جمله حفظ حجاب) را در خانواده نیز ترویج میداد. وی پس از اخذ دیپلم آماده برای یاری رساندن به انقلاب شده بود. سرانجام پس از شرکت در راهپیماییها و تظاهرات فراوان روز ۱۷ شهریورماه در حالی که غسل شهادت کرده و آماده ملاقات محبوب میگشت، در میانه میدان هدف گلوله مزدوران شاه قرار گرفت و به شهادت رسید.
شهید محمد نورانی
فرزند عباس متولد ۱۳۳۶ ، تحصیلات ؛ اول دبیرستان ، شغل ؛ آزاد محل شهادت ؛ خیابان غیاثی
هیجده ماه بیشتر از سن او نگذشته بود که پدرش را از دست داد. محمد مجبور بود مخارج خانوادهاش را تامین کند. وی تا سال اول دبیرستان تحصیل کرد و سپس به محیط کار وارد شد. شغل سبزی فروشی را انتخاب کرد و با رونق کار، تحصیلاتش را ادامه داد. در تظاهرات شرکت میکرد و آن دسته از سخنرانیها را برمیگزید که از طرف روحانیت برگزار میشد. سرانجام در روز ۱۷ شهریور به میدان ژاله شتافت، یکی از همسایگان وی را از رفتن باز میدارد و میگوید تیراندازی خیلی شدید است، اما او اظهار میکند که میخواهم در راه خدا شهید شوم. وی در آن روز کوشش میکرد تا فردی را که مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود، نجات دهد، به همین منظور در پناه یک درخت سنگر میگیرد، اما هدف تیر مزدوران شاه قرار گرفته و از ناحیه سینه مجروح میشود که به علت خونریزی به درجه رفیع شهادت نائل میشود.
اى کاش «خمینى» در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع براى خداى تعالى کشته مىشد
امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی یک روز پس از این قیام خونین درباره کشتار وحشیانه ۱۷شهریور(جمعه خونین) از نجف اشرف به ملت ایران پیامی به شرح زیر ارسال کرد.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
ملت شریف و شجاع ایران
بار دیگر شاه با دستور حکومت نظامى در تهران و سایر شهرستانهاى بزرگ ایران، ثابت کرد که پایگاهى در میان ملت ندارد. اعلام حکومت نظامى در محیطى آرام- به اقرار رادیو و مطبوعات ایران که راهپیمایى با کمال آرامش در آن انجام مىگرفت- نه تنها قانونى نیست بلکه جرم است و دستور دهنده آن مجرم. شاه براى به رگبار بستن مردم بىدفاع و مظلوم هیچ بهانهاى را بهتر از حکومت نظامى ندید.
روزهاى اخیر، تهران و سایر شهرستانهاى مهم ایران براى اظهار مظلومیت و مخالفت با مجرمى که 35 سال بر مقدرات آنان سلطه دارد و جنایات و خیانتهاى او در کشور و مخالفتهاى او با قانون اساسى واضح است، شاهد راهپیماییهاى آرام بود. اظهار مخالفت با مجرمى که تمام هستى ملت را به باد داده است، از طرف کسانى بود که در حد عالى شعور سیاسى و دینى بودند؛ به طورى که حاضر شدند ارتش را گلباران کنند ولى «دولت آشتى ملى»، آنان را به عنوان شعار بر خلاف قانون اساسى، محکوم نمود؛ و حال آنکه شعار آنان بر ضد قانون اساسى شکن- یعنى شاه- بود.
شعار بر ضد رژیم تحمیلى غیر قانونى بود، اظهار مظلومیت بود ولى واقعیت این است که شاه مىخواهد انتقام خود را از ملت بىدفاع بگیرد، و با صحنهسازیهاى مبتذل، ملت بىدفاع را به مسلسل ببندد و نفسها را به خیال باطل خودش در سینه خفه گرداند ولى دیگر دیر شده است و ملت مظلوم و بیدار ایران آگاه گردیدهاند. من هنوز اطلاع دقیقى از کشتگان و مجروحان در سراسر ایران ندارم؛ ولى خبرگزاریها تعداد کشتگان را به صدها نفر گزارش دادهاند و خبرهایى از ایران، این تعداد را بیش از هزار نفر مىگویند. اکنون بر ملت شجاع ایران است که به هر ترتیبى که ممکن است به مجروحین بیشمار خود، خون، دوا و غذا برساند و از هر گونه کمک مالى دریغ ننماید.
چهره ایران امروز گلگون است و دلاورى و نشاط در تمام اماکن به چشم مىخورد. آرى این چنین است راه امیر مؤمنان على و سرور شهیدان امام حسین. اى کاش «خمینى» در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع براى خداى تعالى کشته مىشد. ملت ایران! مطمئن باشید که دیر و یا زود پیروزى از آن شماست. شاه با حکومت آشتى ملى مىخواهد روحانیت شریف ایران و سیاسیون محترم را در کشتار خود سهیم گرداند ولى فریب او خیلى زود برملا گردید. انَّ کَیْدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفاً.
جهان باید بداند که این است فضاى باز سیاسى ایران! و این است رژیم دموکراسى شاه! و این است عمل به دین مبین اسلام در منطق شاه و دولت او! اکنون به بهانههاى پوچ دست به حبس و تبعید تازه زدهاند و مىزنند. باید علما و روشنفکران ملت در زیر چکمه دژخیمان خُرد شوند تا کسى خیال آزادى به خود راه ندهد. شما اى ملت محترم ایران، که تصمیم گرفتهاید خود را از شرّ رژیم شاه خلاص گردانید و در رفراندمى که در سه و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام دادید به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جایى براى خود در ایران ندارد- چنانچه در روزنامههاى خارجى هم منعکس گردید. مطمئن باشید که هیچ قدرتى نمىتواند با شما که بیدارید و بپاخاستهاید روبه شود.
ارتش وطنخواه ایران!
شما دیدید که ملت با شما دوست و شما را گلباران مىکند. و مىدانید که این چپاولگران براى ادامه ستمگرى، شما را آلت قتل برادران خود قرار دادهاند، به دیگر برادران ارتشى خود که شاه را رها کردهاند و در پشتیبانى مردم، به دشمن حمله نمودهاند بپیوندید، و بپاخیزید و نگذارید ملت شما نابود و برادران و خواهران شما به خاک و خون کشیده شوند. نام خود را در تاریخ که به سود ملت ایران به راه خود ادامه مىدهد، هر چه زودتر ثبت کنید و ریشه خیانت و ظلم را بکنید. شما اى علماى بزرگ اسلام و سیاسیون بزرگ، که از فشار شاه هراسى به دل راه نمىدهید! نشانه اعتماد و قوّت روحیه ملت هستید، و در این موقع حساس نه تنها باید استقامت کنید بلکه روحیه عالى مقاومت جامعه را هر چه بیشتر باید تقویت کنید، و هر چه بیشتر صفوف خود را براى مقابله با دشمن مردم ایران متشکلتر کنید. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواهانم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته. روح اللَّه الموسوی الخمینى