اصولگرانمایانی که به دلیل سقوط ازکرسی ریاست های عاریتی دنیائی که طبیعت تغییرو تحول وجابجائی دولتها درنظام سیاسی ماست بلافاصله رنگ عوض کرده و به لباس و قالب جریان سیاسی حاکم درآمده وحاضر به تمکین از تصمیم اصولگرایان نبوده و به جریانهائی می پیوندندکه هیچگاه خط و ربط مشخصی نداشته اند بایستی بدانند که برای همیشه از مدار اصولگرایی سقوط کرده و بر شناسنامه ی سیاسی خود مهر باطل زده اند.
بالاگریوه - هرچند احزاب شناسنامه داریا فعال درکشور به شیوه ی گسترده، چتری برای فراگیری قامت انتخابات نگشوده است و انتخابات در استان هاو شهرستان ها به اعتباربلوغ سیاسی و شعور اجتماعی شهروندان وبا رعایت مفادقانون انتخابات اجرا و انجام می گیرداما روشهای قومی و قبیله ای و اتکا به آراء طوایف از مدل های رایج درمناطق مختلف کشور وهمچنین استان لرستان می باشد.
باید گفت درشهرستان پلدخترآنچه صف بندی یابهتر بگویم سهم بندی میان رقبای انتخاباتی رامشخص می کندمرزجریان های سیاسی اصولگرایی واصلاح طلبی است لذاچنانچه هرنامزد دررقابت انتخابات مجلس شورای اسلامی از مارک یک جریان سیاسی و قانونی به صورت انحصاری برخوردار باشد اقبال ویژه ای برای موفقیت در انتخابات خواهد داشت.
تجارب سی و چندسال گذشته نشان می دهد که وزن سبد آرا اصولگرایان به استناد مطالعات ادواری از وزن سبد آراء سایر جریان های سیاسی سنگین تربوده است ،این شاخص،تعریف کننده ی ضریب برتر عددی آرا اصولگرایان و ثبات و پایداری رای دهندگان به متن و محتوای جریان اصیل اصولگرایی است.
امادر آستانه ی انتخابات دهم مجلس شواری اسلامی درشهرستان پلدخترمعادلات به گونه ای متصوراست که پایدارماندن برخی افرادکه فاقدهرگونه پیشینه روشن ارزشی واصولگرائی بوده وتنها نقاب اصولگرایی به چهره داشته انداماسالها ازنردبان اصولگرائی بالارفته و نان ومسئولیت اصولگرائی رامیل کرده اند،نقش برآب،و ماهیت و چهره واقعی آنان هرچه بیشتر برای بدنه اصولگرائی نمایان ترشود.
برخی افرادکه خودرانماد،محور، اساس و قامت تمام نمای جریان راست و اصولگرایی شهرستان دانسته و این دانستن و استنباط شخصی را درمحافل خودشانی ترویج داده و ازاین رهگذرمنفعت میبردند درشرایط کنونی ازاصالت اصولگرایی سقوط کرده ودرپیوندی منفعت گرایانه و متکی برمنافع مادی و شخصی باروی برتافتن ازیک آرمان پویا و موازی با ارزش ها و اصول انقلاب اسلامی باچرخشی غیر قهرمانانه ومفتضحانه به سوی آبشخورهائی مبهم و نامشخص کوچ کرده اند.
حقیقت این است که در گفتمان اصولگرایی نمیتوان متکی به قاعده ی نسبیت شد زیرا اتکا به قانون نسبیت در پیوستگی با اردوگاه اصولگرایان امری ناپسند و مذموم است، در این اردوگاه یک شاخص مطلق وجود دارد و آن پیوستگی و التزام صد در صدی به مرام نامه و اساسنامه ی اصولگرایی است .
اردوگاه اصولگرائی لیدرو تئوریسین نود و نه درصدی نمی خواهددر این اردوگاه یابایدبه راه وهدف اصولگرایی ایمان داشته باشیم یانداشته باشیم دراینجا می توان به امثال وحکم دهخدا نیزاستناد جست که :”یا رومی روم یا زنگی زنگ”.
نمی توانیم قائل به تفسیر ذهنی و فردی شویم ، آنجا که سودی حاصل شود متن و محتوای اصولگرایی را تعدیل نموده و یا ظاهر آن را چکش کاری کنیم و آنجا که امور بر پاشنه آشیل اصولگرایی می چرخد اصولگرای دو آتشه ویا به عبارتی ذوب تر از مذاب باشیم تا به نام و نوائی برسیم ؛
درصدد ملامت برخی یاران مدعی اصولگرائی ازاین دائره ی بزرگ نیستیم اما عمق تقبیح پنداری اجتماعی و مردمی این رفتن های غیر اصولی ،بسیارپرهزینه تراز دریافت اعتباری کوچک و روبنایی است که برای آن معامله صورت گیرد.
نکته ای که قبل ازفرازپایانی این مجیزه بایستی بدان اشاره گرددآنست که خوشبختانه بدلیل ماهیت شخصیتی چنین افرادی،همه جریانهای سیاسی و حتی مردم عادی آنان را شناخته اندو این تغییرمواضع جزآنکه برپیکره اعتباراجتماعی وسیاسی این "هواشناسان ماهرکه باهرنسیم تغییرمسیرمی دهند"،آسیب برساندتغییری دررویکردواعتمادجریانهای سیاسی به آنان ایجادنخواهدکرد.
انتخابات دهمین دوره مجلس شواری اسلامی درپلدخترعیاری برای سنجش پایداری والتزام افرادبه جریان اصولگرایی است آنان که بدون ورود به حواشی و اجتناب ازنبش قبرگلایه های گذشته به وحدت اصولگرایان وآرمان های اصولگرائی پایبند بوده و علی رغم وجود کدورت های احتمالی با نامزدهای اصولگرا سکوت اتخاذ کرده و به سربلندی و بالندگی اصولگرایان تمکین می کنند برات اصولگرایی خودرا تصدیق نموده اند،اما کسانی که به خاطربرکناری ازفلان مسئولیتی که به یمن حاکمیت دولت اصولگرایان علیرغم حرف وحدیث های فراوان درخصوص پایبندی شان به اساسنامه و آرمان اصولگرائی دراختیارداشته اندبااین پنداره ی غلط که بایستی برای همیشه ودرهردولتی گل سرسبد وسوگلی مسئولیتها و مصادرامورباشند، واکنون باروبنه خودرا جمع کرده وبه اردوگاه های دیگری کوچ می کنند با یستی آویزه گوششان باشدکه برای همیشه از مدار اصولگرایی سقوط کرده و بر شناسنامه ی سیاسی خود مهر باطل زده اند.
لیکن بایدگفته شود که شوربختانه بازگشت دوباره به این اردوگاه مستلزم هزینه های بسیاری ازجمله بازسازی و ترمیم پشتوانه ای به نام « اعتماد سیاسی » است که دستیابی به چنین اعتبار و اعتمادی چندان هم برای اینگونه "همیشه مدعیان خالی ازمحتوا " آسان نخواهدبود.