صفحه نخست | دو شهیدی که درآغوش هم آسمانی شدند

دو شهیدی که درآغوش هم آسمانی شدند

بالاگریوه - درآستانه گرامیداشت هفته دفاع مقدس به سراغ یکی از رزمندگان دوران مقدس شهرستان پلدختررفتیم تا ازدوران نورانی دفاع 8 ساله ملت بزرگ ایران دربرابردشمنان اسلام و انقلاب بگوید.
سرهنگ پاسدار علی عباس بهاروند فرمانده سابق سپاه ناحیه پلدختر، ازنا و کوهدشت دعوت بالاگریوه را پذیرفته و به بیان خاطره ای از آن دوران شیرین ما را مهمان کرده است .
 تابستان سال 62 دریکی از شب ها بچه های اطلاعات عملیات تیپ 57 ابوالفضل (ع) لرستان یعنی حاج رحیم دلفان ،سید رسول موسوی و محمود ویسکرمی برای شناسائی مواضع دشمن از منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی ( جنگل عمقر) به سمت تپه های رملی شیپ نیسان حرکت کردند .آنها پس از انجام مأموریت درراه بازگشت دریک میدان مین که باحرکت شن و رمل زیرخاک ناپیداشده بود گرفتارشده و سید رسول و محمود ویسکرمی براثر انفجار مین به سوی آسمان پرکشیده بودند و رحیم دلفان که مجروح می شود اما با بدن مجروح خودرا با هرزحمتی به نیروهای خودی رسانده و محل شهادت دو همرزم خودرا به بچه های تیپ اطلاع داد .
درشب دوم عده ای دیگر ازبچه های اطلاعات عملیات و واحد تخریب برای آوردن جنازه شهدا به منطقه مورد نظر اعزام می شوند اما درحین جستجو و شناسائی مجدداً تعدادی ازنیروها ازجمله شهید عیدی شرفی و شهید علیزاده روی مین رفته و آسمانی می شوند.
مسئولین مربوطه درتیپ به این نتیجه می رسند که باید درروز روشن اما با استفاده از راههاوشیارهائی که دشمن احتمال عبور رزمندگان از آنجا را نمی داد برای انتقال جنازه مطهر شهدا از میدان مین اقدام شود. برهمین اساس گروهی از برادران اطلاعات وعملیات تیپ یعنی سردارشاهرخی فرمانده فعلی سپاه قزوین به اتفاق بنده وچند نفردیگرعازم منطقه موردنظر شدیم وپس از طی مسافت حدود بیش از 10 کیلومتر به میدان مینی که بچه ها درآنجا شهید شده بودند رسیدیم و پس از آنکه خیلی سریع معبر را بازکردیم سراغ جنازه شهدا رفته وآنهارا با برانکارد به ماشین انتقال می دادیم.

درحین انتقال جنازه ی مطهر شهدا مجددا یکی ازبچه های امدادگر روی مین والمر رفت و پاش اززیرزانو قطع شد و صدای ناشی ازانفجارمین باعث شد تادشمن متوجه حضور ما شده و وجب به وجب منطقه را زیرآتش خمپاره و انواع سلاحها بگیرد .
اما با این حال با استفاده از شیارهای منطقه عملیات انتقال و تخلیه شهدا و مجروحان با موفقیت انجام شد.
اما صحنه هائی که دراین مأموریت برای بنده خیلی جالب و فراموش نشدنی است ومی توان درس ایثار و ازخودگذشتگی از آن گرفت این است که وقتی ماوارد میدان مین شدیم ابتدا با جنازه سید رسول مواجه شدیم ،شهیدی که قد وبالای رشیدی داشت،تنها فرزندذکور خانواده بود واین قامت زیبا و رشید آنچنان روی زمین افتاده بود که گوئی به خواب رفته و کمی انطرف ترجنازه شهید محمود ویسکرمی که ازبچه های شوخ طبع و خوش مشرب معمولان بود روی زمین افتاده بود. سپس درحال جستجو برای یافتن جنازه دیگر شهدا بودیم که ناگهان چشممان به صحنه ای خورد که هرگاه آن صحنه را درذهنمان مرور می کنیم منظره نهرعلقمه برایمان تداعی می شود.

صحنه بدین شکل بود که شهیدان عیدی شرفی و علیزاده آنچنان دستها را برگردن هم حلقه زده و یکدیگر را درآغوش گرفته بودند که گویا می خواهند از همدیگر خداحافظی کرده و به مسافرت بروند و یک قمقه آب هم دربین جنازه این دوشهید بود که نشان می داد درحال تعارف آب به یکدیگربه شهادت رسیده بودند.
ما بعنوان همرزم آن عزیزان از جوانان امروزی انتظار داریم تا نسبت به مطالعه وصیت نامه های آن شهیدان اهتمام ورزیده و دقت کنند که درتمامی وصیت نامه های جوانان آن دوره این نکته به چشم می خورد که آنها درلبیک به فرمان رهبرشان درجبهه حضور پیداکرده بودند و تمام افتخار شان این بود که گوش به فرمان رهبرو ولی فقیه خود وبرای یاری رساندن به دین حق واسلام عزیز جانشان را کف دست گرفته و دراین راه هیچ مانعی حتی مین های کارگذاشته شده دشمن نتوانسته بین آنهاورهبرشان فاصله ایجادکند.

درس دیگری که باید از آن ره یافتگان کوی دوست گرفت آنست که آنها نشان دادند که درهر زمان و مکانی بایستی بصیرت داشت ، امام و رهبر خودرا تنها نگذاشت و برای مواجهه با دشمن وفتنه های روزگار کمرهمت بست و دشمنان را دررسیدن به اهداف پلیدشان که ضربه زدن به اقتدار اسلام، نظام و انقلاب است مأیوس کردو سرجای خود نشاند.و حفظ چنین روحیه ای برعهده پیشکسوتان عرصه های ایثار و مقاومت است که امیدواریم بتوانیم دین خودرا به شهدا اداکرده و نسل های بعد از جنگ را با آرمان های بلند شهیدان راه سرخ آن دلاورمردان آشنا کنیم.

1-07-1394, 07:37
بازگشت