جمعه، 31 فروردین 1403
سیاست
شناسه خبر: 84

ریشه های فتنه88

واكاوي ريشه هاي بروزفتنه بزرگ سال 88

امام خامنه ای دامت برکاته :این فتنه,صرفامنحصربه حضورعده ای درخیابان هانبود,بلکه ناشی ازیک بیماری بود.

امام خامنه ای-دامت برکاته این فتنه,صرفامنحصربه حضورعده ای درخیابان هانبود,بلکه ناشی ازیک بیماری بود.

بالاگريوه/درواقع فتنه سال 88 برآیندهمه فتنه‌هایی بودکه ازپیش ازپیروزی انقلاب تادوره خاتمی باهدف درهم کوبیدن یاانحراف انقلاب اسلامی درفضای داخلی وبین‌المللی علیه انقلاب دنبال شده بود و به صورمختلف فعالیت می‌کردند.
1 ـ کانون‌های مدیریت خارجی
فتنه سال 88-دربعدخارجی -ازسال هاقبل از88طراحی ودنبال شده بود.یکی ازنشانه‌های آن این است که سناتور«مک کین»کاندیدای جمهوری‌خواهان درانتخابات سال 2008درسال1384دقیقاًبه«جنبش سبز»باهمین نام!اشاره می‌کندومی‌گوید«درایران،نظام رابا جنبش سبزمنهدم می‌کنیم»مک کین همان کسی است درجریان یک سخنرانی درفروردین 1386درایالت کارولینای شمالی آوازی منسوب به گروه «بیچ بویز»درپشت میکروفون سرودکه درآن خوانده شده بود:«برروی ایران بمب،بمب،بمب،بمب بریزیم....»والبته10ماه بعد-19بهمن 86-وازعصبانیت خودازجمهوری اسلامی راآشکارکرد.لیکن درمصاحبه بانیویورک تایمزگفت:«من همچنان اندیشناک (هراسان از) بلندهمتی ایرانیان هستم،چرا که چیرگی ایرانی برمنطقه به درازای تاریخ است».
دربعدخارجی ازیک سومحافل آکادمیک ورسانه‌ای آمریکا،ازسوی دیگر«دفاترویژه»آمریکادرکشورهای مختلف وازسوی دیگرسفارت‌خانه‌های غربی سه کانونی بودندکه طی دودهه وبخصوص دردوره نئوکان‌ها2000تا2008فعالیت گسترده‌ای راباهدف«تغییردرایران»دنبال می‌کردند.ادبیات دوره بوش درارتباط باایران به «Regime changموسوم شده بود.این ادبیات دردوره اوباماـعلیرغم آنکه توقع نمی‌رفت هم استمرارپیدا کرد.
براساس بررسی‌های انجام شده حداقل8«دفترویژه»دردبی،بگرام،بیشکک،باکو،سلیمانیه،آمستردام،لندن وواشنگتن به منظور ارتباط‌گیری،هماهنگ‌سازی،آموزش وتجهیزبه مرورودرفاصله سال‌های 1371تا 1388راه افتادند»این دفاتربعضاًزیرنظرسیاوبعضاًزیرنظر پنتاگون-وزارت دفاع-فعالیت می‌کردندودراین میان دفتردبی استثنائاًمستقیماًزیرنظرمعاون اول رئیس جمهوری آمریکا فعالیت می‌کرد. اسناد می‌گوینداین دفاتربه سرشاخه‌هایی درتهران وصل بوده‌اندوازطریق این سرشاخه‌ها،نخبگان درحوزه‌های مختلف راشناسایی کرده وبه این دفاترمی‌کشانده‌اند. ورزشکاران،هنرمندان،پزشکان،مهندسان،اساتیددانشگاه، روزنامه‌نگاران،صنعتگران،بانوان،فعالان عرصه صنعت،تشکل‌های کارگری،فعالان سیاسی،احزاب و....که تعدادآن‌هاازده‌هاهزارنفرفراتررفته‌اندبه مروربه این دفاترمنتقل شدندودریک برنامه چندلایه وچندمرحله توجیه وهماهنگ می‌شدندودرنهایت به‌عنوان پیشتازان تحول درنظام سیاسی ایران مورد استفاده قرارمی‌گرفتند.سرپل‌های این«دفاترویژه»همان حلقه‌هایی بودندکه دردوره هاشمی‌رفسنجانی ودوره خاتمی دردستگاه‌های مختلف فعالیت می‌کردندوسکولاریزه‌کردن نظام وجامعه ایران دردستورکارشان بود.
علاوه براین دفاترویژه،دست کم ۱۷سفارتخانه غربی شامل سفارتخانه‌های انگليس،كانادا،استراليا،فرانسه،آلمان،هلند،بلژیک،سوئیس،دانمارک،فنلاند،کره جنوبی،ژاپن و ...به جمع‌آوری اطلاعات حساس،ارتباط هدفمندبابرخی ازمراکزنظام،برگزاری جلسات با بعضی ازبخبگان سیاسی مخالف نظام دینی،تهیه وتجزیه وتحلیل‌های دوره‌ای وسنجش درجه وماهیت تغییرات درجامعه ایران مشغول بودند.بعضی ازاین سفارتخانه‌ها-‌بخصوص سفارت انگلیس- تجهیزمخالفان وپشتیبانی مالی ازآنان رادنبال می‌کردند.اینهادرفتنه سال 1388 به‌صورت عملیاتی‌تربه مقابله بانظام اسلامی پرداختندبه‌گونه‌ای که بعضی ازعوامل سفارتخانه‌های غربی به دلیل حضور مستقیم در آشوب‌های خیابانی بازداشت و محاکمه شدند.
محور سوم،مراکزمرتبط باسازمان جاسوسی آمریکادرواشنگتن است که به‌طورویژه روی ایران کار می‌کنندوتعدادواقعی آن‌ها مشخص نیست.یک گزارش که به مطبوعات راه پیدا کردبیانگر آن است که حداقل 700 اتاق فکر و برنامه‌ریزی (tank tink)درآمریکا به ‌طورخاص روی مسایل ایران مطالعه کرده وپیشنهاداتی رابرای دستگاه‌های تصمیم‌گیردرآمریکاتهیه می‌کنند این اتاق‌هابعضاًشامل مؤسساتی نظیراینترپرایز،مؤسسه اعانات ملی(NED)،دوست‌یابی کارنگی،راکفلر،شورای روابط خارجی آمریکا و....می‌شودوبعضاًدردرون یکی از دانشگاه‌های آمریکاقراردارند.هرکدام ازاین اتاق فکرهاسالانه تحقیقات میدانی راجع به ایران به‌عمل می‌آورندو به‌طورمعمول هفته‌ای یک مقاله وهردو ماه یک گزارش مبسوط تحقیقاتی راجع به ایران به نگارش درآورده ودرروزنامه‌ها ویاسایت‌های خودمنتشرمی‌نمایند. این مراکزدرعین حال مقالات وتحقیقات ضد‌ایرانی درسطح جهانی خریداری کرده و باهزینه‌ خودمنتشرمی‌نمایندبراساس تحقیقاتی که یک مرکزعلمی وابسته به دانشگاه تهران به‌عمل آورده،تعدادمقالات ضدایرانی این مراکزاز35000مورددرسال،4200گزارش و300جلدکتاب فراترمی‌رود.دربعضی ازمهم‌ترین این مراکزبین 3تا5نفرازعناصرایرانی مخالف جمهوری اسلامی نیزفعالیت می‌کنند.

این افرادشامل: مهدی خلجی، کامیلیاانتخابی فرد، فاطمه حقیقت‌جو، هوشنگ امیراحمدی، محسن سازگارا، عطاءاله مهاجراني، اكبرگنجي، عبدالکریم سروش، محمدجواداكبرين، فرشاداميرابراهيمي ، علي ‌اکبرموسوی خوئینی، مسعود بهنود و ...می‌شود و تعدادشان از100نفرفراترمی‌رود.

استفاده ازاین افرادبه این دلیل صورت می‌گیردکه محافل آمریکایی از استنتاج‌هایی که درباره ایران انجام می‌دهنداطمینان حاصل نمایند.درهمه مواقعی که یکی ازمراکز آمریکایی نتیجه تحقیقات خودرابه شورای روابط خارجی آمریکاارائه می‌دهندوبه همین منظور«جلسه استماع»تشکیل می‌شود،حداقل دوایرانی درکنارگزارش‌دهنده آمریکایی حضور دارند و به تأیید این دو جلسه استماع پایان می‌یابد.
دفاترویژه،سفارتخانه‌هاواتاق‌های فکردرواقع مثلث ابزارغرب برای تغییردرایران راشکل داده‌اند.آمریکایی‌هادرعین حال دراوج فتنه88 دفتری رادرکاخ سفیدتحت عنوان «دفترهماهنگی امورایران»تحت ریاست معاون اول اوبامادرکاخ سفیدبه وجودآوردند.کاراین دفتر هماهنگ‌سازی فعالیت بخش‌های مختلف است این تصمیم پس ازآن اتخاذشدکه تفاوت‌های مهم میان گزاره‌های مراکزمرتبط با وزارت خارجه و مراکزمربوط به CIA پدیدآمدوبعضی ازگزارشات،نتایج گزارشات دیگررازیرسؤال می‌برد.
به‌دنبال گزارش‌های این مراکزبودکه آمریکا بررسی هرطرح درباره ایران رابه بعدازانتخابات ریاست جمهوری موکول می‌کرد.درآن مقطع این نظریه به‌طور مشترک در وزارت خارجه ووزارت دفاع آمریکا(پنتاگون)پدیدآمده بودکه بعدازانتخابات 88موقعیت نظام مستحکم‌تر می‌شودولذابهتراست رئیس جمهورمذاکره باایران راشروع کندوبراین اساس اوباما در اردیبهشت88 نامه‌ای برای مقامات ایران فرستاد و درخواست گفتگو کرد، اما چیزی نگذشت که ادبیات آمریکا به نحو بی‌سابقه‌ای علیه ایران شدت گرفت و اوباما خود وارد میدان شده و ازلزوم تغییرایران حرف زد.آمریکایی‌هادرجریان فتنه 88به مرزهای غربی ایران نزدیک شدندوبیم آن می‌رفت که واردعملیات نظامی علیه ایران شوند.خوداین موضوع حکایت ازآن می‌کندکه مثلث(دفاترویژه،سفارتخانه‌هاواتاق‌های فکر)راه رابرای به تسلیم درآمدن ایران همواره ارزیابی کرده بودند.مراکزآمریکایی پیش ازانتخابات به‌طورگسترده به ادبیات تقلب دامن می‌زدندوبرای به آشوب کشیدن ایران از پیروزی قطعی میرحسین موسوی وبروزتقلب دراعلام نام محموداحمدی‌نژادحرف می‌زدندوبابرجسته‌سازی فعالیت مخالفان وانمود می‌کردندکه نظام سیاسی ایران در آستانه سقوط قرار گرفته‌ است.
2 ـ ارتباط داخل و خارج
بامرورمسایل پس ازانتخابات بخصوص درفاصله‌ 8ماهه‌ تیرتابهمن1388 این نکته کاملاًثابت می‌شودکه پیوند روشنی میان به صحنه‌آمدن همزمان اصحاب فتنه درایران وسران دولت‌های غربی وجودداشته است.حضورعناصرمیدانی فتنه دررسانه‌های آمریکایی ومحافل وابسته به سیاپس ازرو به افول گذاشتن فتنه درایران هم سندجداگانه‌ای برای اثبات این پیوستگی است.بعضی ازاین عناصرنظیر ابوالفضل فاتح،محسن مخملباف،محسن سازگارا،واحدی ومهدی هاشمی تاهمین الان به‌عنوان رابط‌های سران فتنه باخارج به ایفای نقش علنی می‌پردازندوهیچ‌گاه سران فتنه نمایندگی آنان ازسوی خود-که باصراحت ازسوی آنان اعلام شده است- رانادرست اعلام نکرده‌اند.
یک گزارش که پس ازاعلام علنی ازسوی سران فتنه تکذیب نگردیده،بیان‌گرآن است که دراردیبهشت 1387 - 13ماه قبل ازانتخابات ریاست جمهوری ایران- جلسه‌ای درواشنگتن باحضورعناصرضدایرانی دولت آمریکابه همراه چندتن ازعناصرایرانی مخالف جمهوری اسلامی -ازجمله دکتر ابراهیم یزدی دبیر‌کل نهضت آزادی-برگزارگردیده است.دراین جلسه روی پدیده تقلب درانتخابات 88 وتلاش نظام برای پیروزی دوباره دکترمحموداحمدی‌نژادولزوم تشکیل کمیته‌ای ذیل عنوان«صیانت ازآراء» ازسوی اصلاح‌طلبان تأکیدشده است.پس از این جلسه دیداری میان ابراهیم یزدی وفرزندیکی ازسران فتنه درتهران برگزارمی‌شود.دراین دیداریزدی می‌گوید:مهمترین مسئله انتخابات آینده بایدمسئله«تقلب»باشدواین موضوعی است که ابتدابایدتوسط یک چهره موجه مرتبط بانظام مطرح شودچراکه طرح ابتدایی موضوع ازطرف افرادیاگروه‌هایی که«خودی نظام»تلقی نمی‌شوند،پروژه‌ راخراب می‌کندوبه جایی نمی‌رسد.متعاقب این موضوع پدراین فردکه درآن زمان یک روحانی دارای موقعیت برجسته درنظام بود،شهریورماه 87 درجمع عده‌ای ازروحانیون مشهدنسبت به سلامت انتخابات ابرازنگرانی می‌کند.حدود3ماه بعد«کمیته مشترک صیانت آراء»ازسوی جریان اصلاح‌طلب بامحوریت احزاب کارگزاران، مجمع روحانیون،مشارکت ومجاهدین انقلاب اعلام موجودیت می‌کندودراعلامیه‌هاواظهارنظرهای پیاپی صلاحیت دولت وشورای نگهبان رابرای برگزاری انتخابات زیرسؤال برده وخواستارتشکیل «هیئت مستقل برگزاری انتخابات»وخلع یدازشورای نگهبان ووزارت کشور می‌شدند.درآذرماه 87مصطفی تاج‌زاده عنصربرنامه‌ریزاین کمیته به‌صورت رسانه‌ای ازمراجع عظام تقلیددرخواست می‌کندکه نظام را واداربه پذیرش مستقل انتخابات کرده وخودنمایندگانی رابرای عضویت درهیأت معرفی نمایندکه این درواقع مخدوش‌کردن داوری رهبری درامرانتخابات بود.همزمان این کمیته نسبت به فعالیت بسیج وسپاه درانتخابات ابرازنگرانی کرده ونظام رامتهم می‌کندکه برای کانالیزه‌کردن انتخابات مأموریت‌های ویژه‌ای به این نیروها واگذار کرده است. دراین بین پس از یک ماه ازاعلام کاندیداتوری سیدمحمد خاتمی،میرحسین موسوی 20اسفند87اعلام کاندیداتوری کرده وشش روزبعد،محمدخاتمی استعفامی‌دهد.این جابجایی دراسفند 87 معنای خاصی داشت و ازاین روبسیاری ازنیروهای سیاسی چنین رخدادی رانشانه عزم این جریان برای بر‌هم‌زدن انتخابات ارزیابی کردند روزنامه کیهان درتاریخ 24 بهمن 87درسرمقاله‌ای باعنوان «برای مشارکت یابرهم‌زدن» ازاین توطئه پرده‌برداری کرد.درآن مقطع در موردپذیرش کاندیداتوری محمدخاتمی ازسوی نظام تردیدی وجودنداشت ولی پذیرش میرحسین موسوی ازسوی نظام-به دلیل سوابق منفی او دربحث ولایت‌فقیه وعدم نظام‌پذیری-باتردیدهایی مواجه بود.اما نظام این اشکال رانادیده گرفت وکاندیداتوری موسوی را پذیرفت اماکاملاً واضح بودکه اوچه پیروزشودوچه شکست بخوردچالش‌های مهمی راعلیه نظم به وجود می‌آورد.
همزمان با این تحولات کشورهای غربی به برجسته‌سازی چهره موسوی می‌پرداختند و عملاً همه تدارکات خود را برای تقویت او به کار گرفتند. اگر نگاهی به سیاست‌های رسمی و رسانه‌ای کشورهای غربی و هم‌پیمانان منطقه‌ای آنان در فاصله آذرماه 87 تا انتخابات خرداد 88 و پس از آن، بیاندازیم به وضوح نقش مکمل آنان در ترویج مهندس موسوی مشاهده می‌کنیم. در این میان تلویزیون فارسی بی بی سی که اساساً از آذرماه 87 شروع به کار کرد، تلویزیون V.O.A آمریکا و سایت‌های فارسی الجزیره قطر و العربیه عربستان یک جبهه مشترک رسانه‌ای به نفع موسوی به وجود آورده و در حالی‌که مراکز تحقیقاتی آن‌ها پیروزی دکتر احمدی‌نژاد را قطعی اعلام کرده بودند، میرحسین را پیروز قطعی اعلام کرده و در عین حال روی جدی‌بودن احتمال تقلب به نفع احمدی‌نژاد تأکید می‌نمودند. خود این موضوع دلیل مستقلی بود که پیوستگی داخل و خارج را نشان می‌داد.
یکی دیگر ازمواردبه میدان‌آمدن سایت‌های اینترنتی «تویتر»،«فیس بوک و«یوتیوب»بود.این سایت‌هاعلی‌الظاهرخصوصی بودندوبا مبدأ اروپا اداره می‌شدندولی خبرهای بعدی بیانگرآن بودکه این‌ها شبکه‌هایی آمریکایی‌اندکه توسط سازمان سیا راه‌اندازی شده بودند.به عنوان مثال چندماه پس ازفتنه 88،باراک اوبامارئیس جمهورآمریکا اعلام کردکه مابه تویتردستوردادیم که تعمیرات فنی راتازمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران به عقب بیاندازدتااخلالی درارتباط بامعترضان انتخاباتی ایران پدیدنیاید.کما اینکه تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی یک هفته قبل اززمان انتخابات ریاست جمهوری ایران از6ساعت درروز به 24ساعت درروزتبدیل شدوازظهرروز22خرداد-روز انتخابات- گزارش‌های پی درپی مبتنی برتقلب گسترده درانتخابات ودرعین حال پیروزی قطعی میرحسین موسوی خبرمی‌داد این تلاش‌ها از 11شب روزانتخابات تشدیدگردید.حدوددوهفته بعدنیروی انتظامی ساختمانی متعلق به کمیته صیانت ازآراءدرمنطقه تجریش موردبازرسی قراردادومشخص شدکه بی‌بی‌سی فارسی دراین ساختمان استقرارداشته است.
البته فعالیت مراکز غرب برای ایجاد فتنه 88 بسیاربیش ازاین است یک گزارش بیانگر آن است که حداقل 19 مرکزمجرب وبرخورداراز کارشناس‌های امورایران درفاصله سال‌های 1380تا 1388روی پروژه تغییرایران متمرکز بوده‌اندودرماه‌های منتهی به انتخابات تایک سال پس ازآن به حجم فعالیت خودبه شدت افزوده‌اند.این مراکزشامل مؤسسه بروکینگز،شورای روابط خارجی،بنیادصلح بین‌المللی کارنگی،بنیادآمریکای جدید،بنیاد ملی برای دموکراسی، مرکز کارتر،بنیادجامعه باز،مؤسسه سیاست خاورنزدیک واشنگتن،بنگاه رند ،کمیته خطر کنونی،بنیاددموکراسی درایران،خانه آزادی،مرکز مطالعات استراتژیک وراهبردی،مؤسسه هادسون،بنیادهریتیج،مؤسسه ویکن اینترپرایز،مؤسسه هدور،مؤسسه کیندومرکز پیشرفت آمریکامی‌شود.بعضی ازاین مؤسسات ازجمله بنیادهریتیج ومؤسسه سیاست خاورنزدیک واشنگتن حداقل40 نشست تخصصی درباره ایران برگزارومسایل ایران راازنزدیک رصدکرده‌اند.درهمه این مراکز- تقریباً- بدون استثنا بین 3 تا 5نفرازعناصرایرانی مرتبط باجریان فتنه همکاری داشته‌اندواین نیروهاعلاوه برمشارکت دربحث‌هاوطرح‌ها سایت‌هایی رابه زبان فارسی برای کمک به انتقال پیام‌های فتنه‌گران راه‌اندازی کرده‌اند این سایت‌ها که متعلق به همان مرکز 19 گانه بوده‌اند شامل گذار-متعلق به خانه آزادی‌-وسردبیری فاطمه حقیقت‌جو،«توانا»-متعلق به مرکزآزادی خاورمیانه- ،«پنجره»- متعلق به بنیادملی برای دموکراسی-،وسردبیری هاله اسفندیاری،«راهبرد»-متعلق به بنیادملی برای دموکراسی- وسردبیری منوچهرمحمدی، واشنگتن پریزم-متعلق به مؤسسه امنیت جهانی-، «ردیاب ایران»- متعلق به مؤسسه اویکن اینتر پرایز- و سردبیری امیرعباس فخرآور، «ابتکار امنیتی ایران- متعلق به مؤسسه سیاست‌ خاورنزدیک واشنگتن- وسردبیری مهدی خلجی و«چراغ آزادی»- متعلق به مؤسسه کیتو- می‌شدند.
این مؤسسات به همراه جریان داخلی فتنه قراربود،تغییرات بنیادین رادر ایران رقم بزنندرهبرمعظم انقلاب اسلامی،یک هفته پس از شروع فتنه،درخطبه‌های نمازجمعه ضمن افشای طرح مشترک غرب وفتنه‌گران داخلی،چرایی شکست این طرح رابیان کردند: «خیال کردند ایران هم گرجستان است. یک سرمایه‌دارصهیونیست آمریکایی-جورج سروس-چندسال قبل ازاین،طبق ادعای خودش که در رسانه‌ها نقل شد،گفت من 10میلیون دلارخرج کردم ودرگرجستان انقلاب مخملی راه انداختم،حکومتی رابردم،حکومتی را آوردم، احمق‌ها خیال کردند جمهوری اسلامی ایران و این ملت عظیم هم مثل آنجاست ! ایران را با کجا مقایسه می‌کنید؟ مشکل دشمنان ما این است که هنوز هم ملت ایران را نشناخته‌اند».
جالب این است که هم فتنه‌گران داخلی و هم دولت‌های غربی از حداکثر فشار برای ایجاد تغییر در ایران استفاده کردند. فتنه‌گران داخلی با اصرار برابطال انتخابات و به خیابان کشاندن مخالفان و هواداران خود و تخریب و به آتش‌کشیدن مساجد وکشتن ده‌ها شهروندبی‌گناه کشورجلو آمدندودولت آمریکا ضمن کنارگذاشتن تمام قواعدحقوقی ناظربرمواجهه بایک کشورمستقل،نیروهای نظامی خودرابرای دخالت نظامی درایران- درصورت عدم توانایی حکومت درمهارشورش‌های انتخاباتی-به حال آماده باش درآوردو به سمت مرزهای شرقی عراق- مرزهای غربی ایران- گسیل کرد.
3ـ گام آغازین دعوت به شورش
شورش‌های خیابانی و درگیری خونین علیه نظام ابتدا در بیانیه‌ها، نامه‌های سرگشاده و کنفرانس‌های خبری بروز پیدا کرد و سپس به کف خیابان‌ها کشیده شد. حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی سه روز پیش از روز برگزاری انتخابات در اقدامی غیر معمول نامه سرگشاده‌ای خطاب به رهبر معظم انقلاب صادر کرد. این نامه آکنده از خشم و فاقد سلام و والسلام که در مکاتبات مذهبی می‌آید،بود.هاشمی دراین نامه از نشانه‌های پیدایی شعله‌های آتشفشان درخیابان‌ها،میادین ودانشگاه‌ها درصورت پیروزی محمود احمدی‌نژادخبردادوتنها راه علاج رادرردصلاحیت احمدی‌نژاد دانست. نامه‌ هاشمی علاوه بر پخش در رسانه‌های خارجی و بسیاری از رسانه‌های داخلی به صورت انبوه چاپ و ازطریق هزاران عامل به دست عابران در خیابان‌های تهران داده می‌شد واین موضوع کاملاً از تلاش جدی جریان فتنه برای ایجاد آشوب و درگیری گسترده خبر می‌داد.اشاره هاشمی به «آتش‌فشان‌ها»« دانشگاه‌ها»درواقع تهدیدنظام به استفاده ازظرفیت دانشگاه آزاداسلامی بود.بعدهامشخص شدکه دراین دانشگاه بامحوریت فرزندان هاشمی تلاش گسترده‌ای برای کشاندن دانشجویان واساتیدبه خیابان‌هاصورت گرفته است.این دانشگاه‌ درفاصله تیرتابهمن 88نقش زیادی درزنده نگه‌داشتن رونداعتراض علیه نظام ایفا کرد.
4ـ پروژه تقلب برای واژگونی نظام
بحث پروژه تقلب برای اثرگذاری بر انتخابات نبود بلکه از اساس برای تغییر بنیادی نظام دنبال شد. بعدها که عناصر میانی فتنه بازداشت شدند، مصطفی تاج‌زاده ضمن اعتراف به اینکه در انتخابات تقلب عمده‌‌ای که نتیجه را دگرگون کند، رخ نداده است، فاش کرد که بحث تقلب همه ماجرا نبوده است. او در پاسخ به این سؤال که با ابطال انتخابات هم بار دیگر در انتخابات کاندیدای آن‌ها شکست می‌خورد پس فایده این طرح چه بود، گفت: «اگر نظام ابطال انتخابات را می‌پذیرفت، آنگاه ما بحث عدم صلاحیت شورای نگهبان و وزارت کشور و به طور کلی نهاهای نظام را برای برگزاری مجدد انتخابات، دنبال می‌کردیم و نظام را وادار به ساز‌وکار دیگری که لازمه‌ آن تعویق یک‌ساله انتخابات بود، می‌کردیم. در این یک‌سال طبعاً نهادهای نظام به‌خصوص دولت به تعلیق درمی‌آمد و اوضاع از کنترل نظام خارج می‌شد، آنگاه در این یک‌سال ما زمینه تغییرات اساسی در نظام را فراهم می‌کردیم.»
موضوع دیگراین بودکه فضای روانی ایجاد‌شده می‌توانست به پیروزی میر‌حسین موسوی منجرشود.اسنادوخبرهای موثق بیانگر آن است که میرحسین موسوی وجریان فتنه حامی وی درنظرداشتندبلافاصله پس ازپیروزی،اعلامیه‌ای صادرکرده وفهرستی از تغییرات اساسی رامنتشروازهواداران خودبخواهندتاتحقق آن خیابان‌ها راترک نکنند.درصدراین فهرست،تغییرقانون اساسی و حذف ولایت‌فقیه قرارداشت کمااینکه جریان فتنه بعدازشکست درانتخابات هم همه فشارخودراروی رهبری نظام متمرکزکرد.راهپیمایی 25 خرداد 88 یک راهپیمایی اعتراضی به حساب آمدولی راهپیمایی 30خرداد-یک روزپس ازفراخوان رهبری به آرامش وتعقیب ادعاهاازمجاری قانونی-برای شکستن حریم رهبری وفصل‌الخطاب بودن اوطراحی وبعدهم دربیانیه‌های پی‌درپی تعقیب گردید.
هاشمی رفسنجانی هم درخطبه 26تیرماه خودباعبورازنظرات وفعالیت‌های رهبری برای مدیریت بحران،تحقق خواسته‌های این جریان راموردتأکیدقرارداد.اودراین خطبه‌هاباردیگرنتیجه انتخابات رامبهم خواندوازرهبری نظام خواست تاازفتنه‌گران بازداشت‌شده دلجویی کنند.اودراین خطبه حتی بابیان مخدوش ازعبارتی ازپیامبر عظیم‌الشأن(ص)خطاب به امیرالمؤمنین(ع)،به طورضمنی ازرهبری خواست که ازکارکناره‌گیری کنداین درحالی است که حق امیرالمؤمنین درجانشینی پیامبروبطلان مدعیان حکومت پس ازرحلت پیامبر (ص)نزدهمه شیعیان وبسیاری ازبرادران اهل سنت کاملاًثابت است و امیرالمؤمنین علیرغم آن همه مخالفت‌های معاندان،لحظه‌ای کار تصدی جامعه اسلامی را به فتنه‌گران واگذار نکردو پس ازخود امت رابه تبعیت ازامام مجتبی (ع) ترغیب کرد.
جمع به ظاهر اضداد در فتنه 88
جریان کارگزاران،مشارکت،مجاهدین،مجمع روحانیون وحزب اعتمادملی وافرادی نظیرسیدمحمدخاتمی،مهدی کروبی ومیرحسین موسوی که زمانی خودراچپ لقب داده و زمانی به خود «خط امام» می‌گفتند بعدازانتخابات ریاست جمهوری 1376خودرااصلاح‌طلب می‌خواندندومدعی بودند،نظام،قانون اساسی وولایت‌فقیه راقبول داشته وبه آن ملتزم هستنددرفتنه 88همه این ادعاهاراکنارکذاشتند و بابدنام‌ترین گروهک‌ها وجریانات ضداسلامی هماهنگ وهمراه شدند.درفتنه 88همه دولت‌های غربی ومراکز جاسوسی آن‌ها ازجمله 17سفارتخانه غربی مستقردرتهران حضورداشتندواین حضورهم عمدتاًعلنی وشدیدبود.علاوه برآن سلطنت‌طلب‌ها،توده‌ای‌ها، چریک‌های فدایی،منافقین،نهضت آزادی،ملی‌مذهبی‌ها،گروهک‌های تروریستی نظیرتندر،پژاک وجندالشیطان-گروهک ریگی- هم حضور کاملاً فعالی درفتنه 88داشته وبسیاری ازعوامل آن‌ها هم درآشوب‌ها دستگیرشدندعلاوه براین‌ها اوباش وفواحش ولات‌های تهران هم فتنه را همراهی می‌کردند.با این وصف اصلاح‌طلبی نقاب ازچهره برداشت ونشان دادکه بسیارمنافق است.
این همراهی هویتی ایدئولوژیک هم پیدا کرده بود. میرحسین موسوی در مناظرات انتخاباتی نظام را متهم کردکه منافع ملی را قربانی دفاع از فلسطین کرده و از فلسطینی‌ها فلسطینی‌تر شده است. چند هفته بعد عوامل نفاق و گروهک‌های مدعی اصلاح‌طلبی در خیابان‌های تهران شعار نه غزه نه لبنان سردادند. میرحسین موسوی در بحث هسته‌ای، نظام را متهم کرد که با سوء مدیریت، پرونده ایران را به شورای امنیت برده است حدود دو سال بعد سایت او –کلمه- با تهدیدات غرب علیه ایران همراه شد و نوشت: «نظام باید اعتماد آمریکا را جلب کند و رهبری بدون درنگ ضمن عذرخواهی از آمریکا، همه فعالیت‌های هسته‌ای کشور را به حالت تعلیق درآورد.» میرحسین موسوی در مناظره انتخاباتی سیاست خارجی ایران در منطقه را شکست خورده خواند و مدعی شد که ایران در منزوی‌ترین دوره خود در 100 سال اخیر قرار دارد. حدود دو هفته بعد جریان فتنه در خیابان‌های تهران شعار می‌دادند عراق را رها کنید و به درون مرز بازگردید. در واقع مجموعه این مباحث و رخدادهای پس از انتخابات نشان داد که جریان فتنه با خارج بسته و در یک طرح مشترک استحاله نظام را دنبال می‌کنند. می‌توان به این سؤال جواب داد که اگر موسوی در انتخابات پیروز می‌شد چه بر سر آرمان‌های الهی امام و منافع ملی و در نتیجه امنیت ملی ایران می‌آمد.
5ـ خطاهای استراتژیک جریان فتنه
جریان خارجی و داخلی فتنه با توهم موفقیت، هرچه در درون‌داشت را بروز داد. در واقع در فتنه 88 همه دارایی جریان به صحنه آمد چرا که آنان تردیدی در پیروزی خود بر انقلاب نداشتند. از لحاظ داخلی، جریان فتنه از مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام (ره) تا سازمان تروریستی منافقین که هزاران نفر از یاران و پیروان حضرت امام را به شهادت رسانده بود، امتداد داشت و از بعد خارجی رژیم‌های عربستان سعودی تاآمریکا رادربرمی‌گرفت. همه شخصیت‌های این جریان به میدان آمدند و یکجا شکست خوردند و امروزه با یک بحران فراگیر مواجه شده‌اند. حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی که نوعاً نقشی در پشت صحنه داشت به غیر حرفه‌ای‌ترین شکل به روی صحنه آمد. سیدحسن خمینی که بسیار محافظه‌کارانه موضع می‌گرفت، بیت حضرت امام را به فتنه‌گران هدیه داد، عناصر مجمع روحانیون که سعی می‌کردند وجهه حوزوی خود را حفظ کنند، در این فتنه واقعیت واداده خود را نمایش دادند. چهره‌های تئوریسین پشت پرده‌ای نظیر کیان تاجبخش، حسین قاضیان، بهزاد نبوی، عزت‌الله سحابی به میدان آمدند. عناصر جاسوسی نظیر الهه اسفندیاری و سیامک پورزند به میدان آمدند. سفارتخانه‌های خارجی نقاب از چهره برداشتند و فعالیت‌های خلاف شئون دیپلماتیک را به نمایش گذاشتند. این‌ها همه فول بودند و خساراتی را برای فتنه‌گران برجای گذاشتند که تا 10 سال آینده هم قابل ترمیم نخواهند بود.
جریان مجاهدین انقلاب یک اصل اساسی داشتندو آن این بودکه هرکس به زندان رفت ازسازمان اخراج می‌شودچراکه دیگرقابل اعتمادنیست وازاین روبودکه هاشم آغاجری -که به دلیل اظهارات هتاکانه علیه ائمه ومراجع معظم تقلیدبازداشت شده بود-ازسازمان اخراج گردید.اینک همه اعضای این سازمان در زندان به سر می‌برند.میرحسین موسوی،سیدحسن خمینی،سیدمحمدخاتمی و ...برای روزمبادا ازصحنه‌های تنددورنگه می‌داشتندامادرفتنه به میدان فرستادند.این گروه سال‌ها روی قم و شخصیت‌های روحانی سایر شهرهای ایران کار کرده و توانسته بود بخشی از روحانیت رابه خود جلب کنداما فتنه 88 این همه سرمایه روحانی راازآن‌ها جداکرد.آنان بعدازفتنه،بارهاتلاش کردندتاباردیگرازسوی مردم ونظام به عنوان«خودی»پذیرفته شوند،امانتوانستندوامروزجرأت حضوردرمجامع آزادرا ندارند.
این فتنه چگونه مهار گردید؟
فتنه 88 بی‌تردید بزرگ‌ترین فتنه‌ای بود که در طول 32 سال اخیر روی داد و از همه جریانات داخلی و خارجی مخالف نظام بهره گرفت و ریشه‌های بستری داشت و نزدیک به 24 سال در پست‌های بسیار حساس کشور حضور و نفوذ قاطع داشت و در عین حال توانسته بود بخش وسیعی از نخبگان نیروهای هوادار نظام را مسموع گرداند که امروزه از این نخبگان به «اصولگرایان خاموش» تعبیر می‌شود. با این وصف کاملاً واضح است که مدیریت کنترل چنین صحنه‌ای تا چه اندازه پیچیده و دشوار است.
در کشورهای دیگر معمولاً در مواجهه با فتنه‌ای به مراتب کوچک‌تر، ستادهای ویژه شکل می‌گیرند، افرادی عزل می‌شوند، افراد جدیدی نصب می‌شوند و کارهایی به صورت تعجیلی و طبعاً پر خطا انجام و شرایط فوق‌العاده اعلام شده و کارها از مجرای عادی به مجرای امنیتی منتقل می‌گردد. در بعضی از کشورهای دنیا این وضعیت فوق‌العاده ده‌ها سال به درازا کشیده شده به گونه‌ای که در جریان انقلاب اخیر مصر، یکی از مطالبات مردم لغو حالت فوق‌العاده بوده است.
رهبر معظم انقلاب در جریان فتنه اخیر در حالی که بعضی از نهادهای مسئول کشور دچار مسمومیت و انتقال شده بودند، وارد میدان شدند و با درایت فوق‌العاده مسایل را به خوبی مدیریت کردند.

اولین اقدام رهبری فراخواندن میرحسین موسوی بود. امام خامنه‌ای در دیدار روز شنبه 23 خرداد با موسوی به او یادآور شد که جنس او آشوب‌طلبی نیست و باید شکایت‌های خود را در چارچوب قانون پیگیری کند و سپس فرمودند که اگر تقلب به گونه‌ای که در نتیجه دخالت داشته باشد، اتفاق افتاده، مانعی برای انحلال انتخابات وجود ندارد و رهبر خود آن را محقق می‌گرداند.

پس از آن ماجرا استمرار پیدا کرد. رهبری یک هفته به رایزنی‌های خصوصی با افراد پرداختند و سپس در روز جمعه 27 خرداد- یک هفته پس از انتخابات‌- ابعاد توطئه‌ای که علیه کشور طراحی شده است را با صراحت برای مردم توضیح دادند و با قطعیت فرمودند که عدم پذیرش قانون و تأکید غیرمنطقی بر ابطال آراء مردم اتخاذ دیکتاتوری است و رهبری زیر بار چنین چیزی نمی‌رود.
تدبیر سوم رهبری دستور تمدید یک هفته‌ای دوره رسیدگی به شکایات بود و درعین حال هیأتی مرکب از آقایان محمدحسن رحیمیان، غلامعلی حدادعادل و علی‌اکبر ولایتی مأمور بازشماری تصادفی 10 درصد از صندوق‌ها کردند.

تدبیر چهارم رهبری برگزاری جلسه با اعضای ستادهای انتخاباتی 4 کاندیدا بود که در یک زمان نیم‌روزه توأم با شنیدن نظرات مخالفین بود.
اقدام پنجم رهبری روشنگری بود. حضرت امام خامنه‌ای ـ دامت برکاته‌ـ به مناسبت‌های مختلف ابعاد توطئه را افشا کرده و در هر سخنرانی سران فتنه را مورد ملامت قرار دادند.
اما در طول این دوران، رهبری به نهادهای نظام اتکا و اعتماد داشتند و از این رو نه هیأتی تغییر کردند، نه دستور ویژه‌ای دادند، نه کسی را عزل کردند و نه نصب جدیدی داشتند. این موضوع به چند دلیل صورت گرفت، تأسیس هیأت جدید برای مهار فتنه در واقع ثابت‌کننده عدم کفایت نهادهای مسئول بود و این همان خطی بود که فتنه‌گران با محوریت تاج‌زاده آن را از آذر 87 تا یک سال پس از آغاز فتنه دنبال می‌کردند. عزل ونصب‌ها هم می‌توانست از بی‌ثباتی و خارج‌شدن کنترل کشور از دست رهبری حکایت کند و دشمنان خارجی را در اعمال فشار جرأت داده و امیدوار کند. رهبری حتی عضویت عناصر فتنه در نهادهای حساس نظام نظیر مجمع تشخیص مصلحت، شورای عالی انقلاب فرهنگی و ... را لغو نکردند در حالی که اخراج این افراد از این نهادها می‌توانست به داعیه نبود آزادی انتقاد در ایران را که پروژه مشترک غرب و فتنه‌گران بوده کمک کند.
نظام در مواجهه با فتنه تحت هیچ شرایطی از نیروی انتظامی، ارتش و یا سپاه استفاده نکرد و حتی نیروهای بسیج را هم به میدان نیاورد. کنترل فتنه‌گران به عهده نیروی انتظامی بود. پیام این برای خارج و داخل این بودکه شرایط در ایران بحرانی نیست و خود این مسئله نشان داد که نظام حتی می‌تواند فتنه‌هایی با ابعاد بزرگتر را مهار نماید.
رهبری و نظام در طول مدت فتنه کمترین امتیازی به فتنه‌گران نداد. فشار هاشمی‌رفسنجانی برای آزادی فتنه‌گران به جایی نرسید و رهبران فتنه روز به روز منزوی‌تر شدند. رهبری به صورت وحله‌ای در توصیف جریان فتنه عباراتی را به کار می بردندکه امید آنان را برای تأثیرگذاری بر نظام دائماً کاهش می‌داد. نظام، رهبران اصلی فتنه را بازداشت نکرد و برای جرایم آنان محکمه‌ای برپا نکرد و محاکمه آنان را وجدانی نمود. این مسئله سران فتنه را خوار کرد و سبب به فراموشی سپرده‌شدن آنان در اذهان اجتماعی گردید و این درحالی بودکه بیش از دو میلیون نفر از شهروندان تهرانی به یکی از سران فتنه رأی داده بودند.
دستگیری موسوی، کروبی، خاتمی، سیدحسن خمینی و ... می‌توانست چهره ایران را به عنوان نظامی که قدرت تحمل مخالفان را ندارد و از سوی آنان احساس تهدید می‌کند، مخدوش گرداند. این در حالی صورت گرفت که نظام با دستگیری عناصر میانی- که واسطه بین سران و بدنه اجتماعی بودند- ارتباط سران فتنه با بدنه اجتماعی را از هم‌گسیخته بود و لذا مثال موسوی و کروبی علیرغم آزادبودن نتوانستند با بدنه اجتماعی تماس برقرار کنند.
رهبری در این فتنه با عدم تشکیل کمیته ویژه و عدم عزل و نصب مسئولین کشور، اعتماد خود را به مسئولان و کارآمدی آنان و دستگاه‌های تحت امرشان نشان دادند و خوشبختانه آنان نیز نوعاً به حسن اعتماد رهبری پاسخ مناسبی دادند. این موضوع از آنجا اهمیت داشت که یکی راهبردهای فتنه ناکارآمد نشان‌دادن نظام و مسئولان آن بود.
رهبری در حالی که در فتنه در نوک حمله فتنه‌گران قرار داشته و بسیار مظلوم بودند اما جز در یک مورد- انتهای خطبه‌های نماز جمعه 29 خرداد‌ماه‌- این مظلومیت را بروز ندادند و با اعتماد به خدای متعال همه‌ بار نجات انقلاب و مردم از فتنه را بر دوش کشیدند که این توانمندی بالای رهبری در مدیریت جامعه را به اثبات رساند.
رهبردرطول دوره فتنه و به طور کلی درطول 23 سال رهبری کشور، هیچگاه از خود حرف نزدند و نقش برجسته خود در مدیریت کشور را به رخ نکشیدند در حالی که ده‌ها و صدها بار از نقش مردم در 9 دی تجلیل کردند و آن را باطل‌السحر فتنه نامیدند و حال آنکه خود پیش از امت، موسی‌وار فتنه ساحران فرعونی را باطل کرده بودند.
در طول دوران فتنه، رهبری مراقب بودند که کارهای جاری کشور تعطیل نشود یا با تأخیر مواجه نگردد از این رو تحلیف و تنفیذ حکم ریاست جمهوری و تشکیل کابینه جدید در وقت خود و با صلابت تمام انجام شد و این به خوبی نشان داد که فتنه بزرگ 88 هیچ خللی در نظام پدید نیاورده است. بعد از فتنه 88، فتنه کوچک‌تری هم با محوریت جریان انحرافی پدید آمد و در این میان بسیاری از متدینین نگران شدند. در این میان بیم آن می‌رفت که دولت دوم احمدی‌نژاد نتواند دوره 4 ساله را به پایان برساند که اگر این اتفاق می‌افتاد از یک‌سو داعیه شیطانی فتنه‌گران مبنی بر بطلان انتخابات، به نوعی اثبات می‌شد و از سوی دگیر نظام با خلاء و اخلال مواجه می‌گردید. از این رو و علیرغم جفایی که جریان انحرافی به رهبری کرده بود، رهبر معظم انقلاب روی حفظ و تقویت دولت تأکید کرده و مسایل این جریان را موضوعی «فرعی» و «دست دوم» خواندند. این موضع هم دولت را حفظ کرد، هم فتنه‌گران را ناکام کرد و هم تا حد زیادی به مهار جریان انحرافی انجامید.
حماسه بزرگ 9 دی:
انتخابات 22 خرداد سال 88 حماسی‌ترین انتخابات جمهوری اسلامی و بلکه خاورمیانه بود که در آن 85 درصد واجدان شرایط رأی شرکت کردند و این در سی‌و‌یکمین سال پس از پیروزی یک انقلاب بی‌سابقه و بسیار جذاب و دیدنی بود. کاملاً واضح بود که چنین انقلاب و نظامی را نمی‌توان با یک رشته آشوب و صف‌بندی دشمنانه در مقابل آن به حاشیه راند. کاملاً واضح بود که همان مردمی که این حماسه انتخاباتی را رقم زده‌اند، از انقلاب خود دفاع خواهند کرد و دشمنان را عقب می‌رانند.
اولین نشانه‌ها در نماز جمعه 29 خردادماه تهران ظاهر شد. در این نماز باشکوه نزدیک به سه میلیون نفر از شهروندان تهرانی به میدان آمدند. این اجتماع اگرچه برای نماز بود ولی عملاً به معنادارترین تظاهرات ملی تبدیل گردید. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز این نماز جمعه را به یک جبهه مستحکم برای پایان‌دادن به فتنه‌ای که راه افتاده بود، تبدیل کردند. امام خامنه‌ای- دامت برکاته‌- «قانون» جاری کشور را برای رسیدگی به اختلافات «کامل و بی‌اشکال» دانستند. ایشان اردوکشی خیابانی و زورآزمایی را غیرقابل قبول خوانده و فرمودند: «این تصور هم غلط است که بعضی خیال کنند با حرکات خیابانی، یک اهرم فشار علیه نظام درست می‌کنند و مسئولین نظام را مجبور می‌کنند ،وادار می‌کنند تا به عنوان مصلحت، زیر بار تحمیلات آن‌ها بروند «نه این هم غلط است، اولاً تن‌دادن به مطالبات غیر قانونی، زیر فشار، خود این، شروع دیکتاتوری است. این اشتباه محاسبه است.»
رهبری راه حل را خود مردم دانسته و فرمودند: «اگر کسانی بخواهند راه دیگری- غیر از راه قانون- را انتخاب می‌کنند، آن وقت بنده دوباره خواهم آمد و با مردم صریح‌تر از این صحبت خواهم کرد.»
خطبه‌های نماز جمعه رهبری بازتاب بسیار گسترده‌ای در سطح جهان داشت و برای اولین بار بود که رسانه‌های غربی با اعلام قبلی و همزمان با شروع سخنرانی، سخنان رهبری را کامل پخش می‌کردند. سخنان امام خامنه‌ای همزمان به زبان‌های مختلف ترجمه و به صورت زیرنویس از صدها شبکه تلویزیونی و خبرگزاری جهانی پخش می‌شد. غرب کاملاٌ می‌دانست که رهبری، نقش تعیین‌کننده‌ای در تحولات دارد و از سوی دیگر گمان می‌کردند فشار به نظام طی هفته پس از انتخابات 22 خرداد آنقدر زیاد بوده که رهبری را وادار به دادن امتیاز به جریان فتنه می‌کند واز این رومی‌خواستند لحظه‌ای دراعلام خبرعقب‌نشینی نظام جمهوری اسلامی ازدست ندهند.ازسوی دیگر کاملاً واضح بود که کوچکترین امتیاز به فتنه دراین روزنظام رادرسراشیبی عقب‌نشینی‌های پی درپی قرارمی‌دادودرنهایت به ازبین‌رفتن نظام منجرمی‌شد.درواقع این نقطه‌ای بودکه غرب 31سال درانتظار آن لحظه‌شماری کرده بود.
اما خطبه‌های تاریخی و کاملاً دقیق و حساب‌شده رهبری نه تنها گرد یأس را بر چهره غرب و فتنه‌گران داخلی پاشید بلکه خود یک فرصت مهمی برای انقلاب پدید آورد. در واقع با مکر الهی، سخنان رهبری به گوش همه دنیا رسید و یک بار مردم در غرب توانستند بدون حجاب به متن معارف و منطق انقلاب اسلامی دست پیدا کنند.
مابامراجعه به معتبرترین سایت‌های غرب درمی‌یابیم که در تلویزیون و سایت بی‌بی‌سی انگلیسی درهمان روزجمعه سه گزارش، در سایت و تلویزیون اول آمریکا یعنی C.N.N در روز جمعه 4 گزارش و روزنامه نیویورک تایمز در روزهای جمعه و شنبه 5 گزارش درباره اهمیت، متن و پیامدهای خطبه‌های رهبری تهیه و پخش شده است. این در حالی است که سه کارشناس برجسته امور رسانه- فؤاد ایزدی، نادر طالب‌زاده و حسن خجسته‌- که سال‌ها رسانه‌های غرب را ملاحظه کرده‌اند می‌گویند از زمان انتخاب حضرت امام خامنه‌ای‌- دامت برکاته‌- به رهبری تا امروز- به جز در این مورد خاص- جانشین صالح اما م تعمداً در بایکوت خبری غرب بوده و اساساً اربابان امپراتوری رسانه‌ای غرب اجازه نداده‌اند سخنان او به رسانه‌های غرب راه پیدا کنند.
پس از خطبه‌های 29 خرداد تهران برای غرب مسلم شد که از جریان فتنه برای واداشتن جمهوری اسلامی به عقب‌نشینی کاری 0ساخته نیست. از این رو ابتدا باراک اوباما و سپس سایر سران دولت‌های غربی به میدان آمدند و از موضع «ملت ایران» نظام را برای عقب‌‌نشینی تحت فشار شدید قرار دادند و بیانیه‌هایی علیه ایران صادر کردند و حتی دولت آمریکا نزدیک به 100 هزار نیروی نظامی را از مراکز میانی کشور عراق به سمت مرزهای شرقی آن به حرکت درآوردند.
بعد از خطبه‌های 29 خرداد، اعلامیه‌های مشترکی از سوی موسوی و کروبی خطاب به دستگاه قضایی صادر شد. محمد خاتمی نیز در بیانیه‌ای جداگانه به ادامه اعتراضات خیابانی صراحتاً یا تلویحاً تأکید کردند. آنان کماکان شورای نگهبان را متهم به جانبداری از یک کاندیدا و تقلب به نفع او کردند اما دعوت آنان به تظاهرات 30 خرداد چندان جمعیتی را گرد نیاورد ولی عناصر مرتبط با گروهک‌های تروریستی که بعضی از آنان پس از دستگیری گفتند که اساساً در انتخابات شرکت نکرده‌اند به میدان آمدند. در این رو 7 نفر از نیروهای بسیجی پایگاه مقداد- در جنب دانشگاه شریف‌- با سلاح گرم به شهادت رسیدند، مرکز بسیج و مسجد لولاگر که در نزدیکی این پایگاه است به آتش کشیده شدند. این ماجرا هم تأثیر عمده‌ای در ریزش بدنه اجتماعی این جریان داشت ولی از آنجا که این جریان با کارگردانی مصطفی تاج‌زاده یک شبکه گلدکوئیسی 40 هزار نفره را در ایران راه انداخته بود که سهم تهران از این شبکه حدود 4500 نفر بود، این‌ها توانستند تجمعاتی را در مناطق مرکزی تهران برگزار نمایند.
مردم بار دیگر در تظاهرات روز قدس سال 88- شهریور- به میدان آمدند ولی این حضور جدی محور دفاع از قدس بود و بس

دسته بندی: سیاست
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید